loading...
ایستادگی تا آخر خط...
محمدصادق علی بخشی بازدید : 6 دوشنبه 23 دی 1392 نظرات (1)

 

3- عامل امربه معروف ونهی از منکر.

عامل سوم که این راهم مثل دو عامل دیگر تاریخ بیان میکند عامل امر به معروف و نهی از منکر است که از روز اولی که امام حسین علیه السلام از مدینه حرکت کرد ،با این شعار حرکت کرد. 
از این نظر مسئله این نبود که چون اینها از من بیعت میخواهند و من بیعت نمکنم پس من قیام میکنم بلکه این بود که اگر بیعت هم نخواهند من به حکم وظیفه ی اصلی بزرگ خویش امر به معروف و نهی از منکر باید قیام کنم. و نیز مسئله این نبود که چون مردم کوفه از من دعوت کرده اند پس من قیام میکنم . (هنوزحدود دو ماه مانده بود که مردم کوفه کوه دعوت کنند ،روز های اول بود و به مردم کوفه مربوط نیست)
بلکه مسئله این بود که دنیای اسلام را منکرات فراگرفته است  من به حکم وظیفه ی دینی ، به حکم اقتضای شرعم قیام میکنم .
در عامل اول امام حسین علیه السلام مدافع است و به او میگوین بیعت کن و ایشان میفرمایند نه بیعت نمیکنم و از خودش دفاع میکند در عامل دوم امام حسین متعاون است ،اورا به همکاری دعوت کرده اند و او جواب مثبت داده در عامل سوم امام حسین علیه السلام مهاجم است . در اینجا حکومت وقت هجوم کرده . به حسب این عامل امام حسین علیه السلام یک فرد انقلابی است ،یک ثائر است ،میخواهد قیام کند.
این عوامل همگی ماهیت های قیام امام حسین را نشان میدهد .
عامل تدافع (بیعت نکردن)
عامل تعاون(دعوت کوفیان وپاسخ مثبت امام)
و عامل تهاجم (قیام برای احیای دین)
محمدصادق علی بخشی بازدید : 7 دوشنبه 23 دی 1392 نظرات (0)

کدام یک مقدم تر است ؟

از دو عامل تقاضای بیعت و دعوت کوفیان کدام یک بریکدیگر تقدم وسبقت داشته اند؟
 آیا اول امام حسین علیه السلام از بیعت امتناع کرد و چون از بیعت امتناع کرد مردم کوفه از ایشان دعوت کردند ؟ 
ویا اینکه امام وقتی مردم دعوت کردند و دید چند هزار نفر ترفدار اوهستند زیر بار بیعت نرفت؟

مسلّما عامل اول بوده است  چون قبل از اینکه اصلا حرف دعوت مردم کوفه در میان بیاید در زمانی که معاویه راس حکومت بود از امام حسین علیه السلام دعوت کرد که بیا و با من بیعت کن که امام نپذیرفت .
بعلاوه تاریخ اینگونه نقل میکند که  از امام حسین علیه السلام تقاضای بیعت کردند و امام امتناع کرد. حاضر به بیعت با امویان نشد. دو سه روز به همین منوال گذشت ، دائما می آمدند ، گاهی با زبان نرم و گاهی با خشونت ، تا حضرت مدینه را رها کرد .
در بیست و هفتم رجب امام از مدینه حرکت کرد و در سوم شعبان به مکه رسید . دعوت مردم کوفه در پانزدهم رمضان به امام حسین علیه السلام رسید .یعنی بعد از آنکه یک ماه و نیم از تقاضای بیعت و امتناع امام گذشته بود . و بع از اینکه بیش از چهل روز بود که امام در مکه اقامت کرده بودند.
پس امام حسین علیه السلام بیعت نکرد حتی قبل از آنکه اسم تقاضای کوفیان هم در میان باشد و فرمود :(( من بیعت نمیکنم ولو در همه ی روی زمین ماوی و ملجئی برای من باقی نمانده باشد .))
یعنی اینکه اگر تمام اقطار روی زمین را برمن ببندند  که یک نقطه برای زندگی کردن من وجود نداشته باشد ، بازهم بیعت نمیکنم.
محمدصادق علی بخشی بازدید : 6 دوشنبه 23 دی 1392 نظرات (0)

 



2-عامل دعوت مردم کوفه
یکی از عوامل که بسیار مهم بود در نهضت امام حسین علیه السلام دعوت مردم کوفه بود .
کوفه شهری بود که در زمان عمربن خطّاب ساخته شده بود در جنگی که با ایران داشت این شهر را به پا کرد تا اردو گاه سپاه اسلام بشود.
مردم کوفه بعد از مردن معاویه به دلیل داشتن اندکی از تعلیماتی که هنوز از علی علیه السلام باقی مانده بود به فکر افتادند که نگذارند یزید پسر معاویه به جانشینی اوبرسد ولذا از امام دعوت کردند طی 18000 نامه وامضایی که به دست امام حسین علیه السلام رسید.
اگر مردم کوفه امام را دعوت نمیکردند امام میتوانست به جایی برود که براثر بیعت نکردن با یزید در امان باشد ولی امام عکس العمل مثت + به این قضیه داد هرچند میدانست مذدم سست عنصر کوفه زیر حرفشان میزنند.
امام حسین علیه السلام اگر پاسخی منفی به مردم کوفه میداد الآن تاریخ او را ملامت میکرد که کوفه ای که سپاه اسلام بوده از تو دعوت کرده برای مبارزه باظلم ، اگر تو میرفتی اگر تو یک انقلابی میکردی الآن اوضاع بشریت تغییر میکرد فلذا امام علیه السلام به دلیل وظیفه ای که برگردن خود میدید به دعوت مردم کوفه پاسخ مثبت دادند.

ادامه دارد...
محمدصادق علی بخشی بازدید : 6 دوشنبه 23 دی 1392 نظرات (0)

1- عامل تقاضای بیعت

امام حسین علیه السلام در مدینه است . معاویه قبل از مردنش میخواهد جانشین خود را تعیین کند و لذا از امام حسین میخواهد که بیعت کند .
ولی پاسخ امام حسین علیه السلام به این تقاضا چیست؟ امام فرمود نه 
بیعت فقط معنای امضای یک چیز نیست بلکه صحه گذاشتن روی آن حرکت است تایید آن حرکت و فرد است.
بعد از مردن معاویه هم یزید برای تثبیت حکومت خود نیاز شدیدی به بیعت دارد که فقط امام حسین نیست بلکه کسان دیگری هم هستند و با وعده ی پول و مقام بیعت آنها را گرفت و فقط ماند امام حسین علیه السلام.
درخواست بیعت برای امام حسین فرستاده شد ولی امام مطابق عقلانیت پاسخ قاطع نه را به یزیدبن معاویه دادند امام گفت بیعت میخواهید نمیدهم حتی اگر سر از تنم جدا کنید .

در اینجاست که  عکس العمل منفی امام را راجع به این قضیه میبینیم که یکی از این ماهیت هاست.
ادامه دارد...
محمدصادق علی بخشی بازدید : 5 دوشنبه 23 دی 1392 نظرات (0)

نهضت امام حسین علیه السلام یک نهضت چند ماهیتی است.

انقلاب آگاهانه میتواند ماهیتهای مختلفی داشته باشد .اتفاقا در قضایای امام حسین عوامل زیادی هستند که باعث شده اند این قیام ،این نهضت چند ماهیتی باشد.

یکی از تفاوت هایی که میان پدیده های اجتماعی و پدیده های طبیعی است ماهیت آنهاست مثلا یک حیوان مثل اسب نمیتواند در عین واحد شیر هم باشد ولی یک پدیده اجتماعی میتواند چند ماهیت داشته باشد که نهضت امام حسینر علیه السلام هم از این نوع است که چند ماهیت داشته است و چون عوامل مختلفی درآن تاثیر گذاشته اند پس میتواند هر ماهیت عکس العمل مخصوص به خود را داشته باشد .

میتواند عکس العمل قیام دربرابر یک جریان مثبت و در برابرجریان دیگر،منفی باشد .

همه اینها در نهضت امام حسین علیه السلام وجود دارد این است که یک نهضت چند ماهیتی شده است.

 عوامل این نهضت چند ماهیتی در پست های جداگانه ثبت میشود 

 

 

ادامه دارد...

محمدصادق علی بخشی بازدید : 9 دوشنبه 23 دی 1392 نظرات (0)

قیام امام حسین علیه السلام یک انقلاب آگاهانه بود نه یک انفجار.

یکی از مسائلی که برای نهضت وقیام عظیم حضرت اباعبدالله علیه السلام مطرح میشود این است که آن یک انقلاب از سر آگاهی بوده و یا یک انفجا.

در حالتی که اسمش را انفجار نامیده اند فرد به دلایلی در حالی که نمیخواهد فلان حرف را بزند با درونی پر از عقده  ،یک مرتبه میبیند که ناراحت و عصبانی میشود و از دهانش هر چه درمی آید میگوید این یعنی انفجار که بسیاری از قیامها در تاریخ انمفجار بوده اند.

یکی ازجاهایی که اسلام را با مکاتب مادی امروزی متمایز می کند این است که مکاتب مادی تضاد هارا تشدید میکنند تا عقده و کینه درونی افزایش پیدا کند تا جایی که این عقده ها به یکباره منجر شود و سبب یک قیام عظیم شود ولی در اسلام هیچگاه یک همچنین قیام هایی ندیدیم قیام های اسلامی همگی از روی آگاهی بوده اند.

آیا قیام امام حسین علیه السلام یک انفجار بود و العیاذ بالله یک قیام ناآگاهانه برای اینکه عقده ها از زمان معاویه وقبل از آن داشت که در وقت یزید این عقده ها منفجر شود و قیام درست کند ؟

گفته های خود امام که نه تنها از آغاز این نهضت بلکه از بعد از مرگ معاویه شروع میشود، سخرانیها ،  خطابه های مهم که نظیرش در منی بود ، نشان میدهد که این نهضت عظیم در کمال آگاهی بوده است نه یک انفجار.

حتی امام حسین علیه السلام درباره تک تک افرادش نمی گذارد این قیام حالت انفجاری به خود بگیرد و در هر زمان  میخواست یارانش را مرخص کند دائما خطرات عاشورا را به آنها گوشزد میکند و حتی در شب عاشورا بیعت خود را از آنها بر میدارد .

چرا؟ رهبری که میخواهد از ناراحتی و نارضایتی مردم استفاده کند که چنین حرفی نمی زند ، همواره از تکلیف شرعی میگوید که امام حسین علیه السلام از آن هم غافل نشد ولی میخواست که قیام در نهایت آزادی باشد .

این است که به شهدای کربلا و قیام حسین بن علی علیه السلام ارزش میدهد.

پس قیام امام حسین علیه السلام از نوع انفجار نبود و قیامی کاملا آگاهانه بود.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 5 دوشنبه 23 دی 1392 نظرات (0)

جرح راوی

 

غیبت کردن به خودی خود فی نفسه گناه بسیار بزرگی است که در دین ما بسیار این کار نهی شده است .

ولی همین غیبت کردن بعضی مواقع نه تنها حرام نیست بلکه لازم است چه بسا بعضی علما این کار را از واجباتهم شمرده اند .

این وضع زمانی اتفاق می افتد که کسی مثلا یک حدیثی را به دروغ از یک معصوم نقل و روایت کند . حالا یک همچنین چیزی پیش آمده است یک نفر هرچند عالم میاید یک حدیثی را روایت میکند آیا ما بدون آنکه برویم و درباره آن حدیث تحقیق کنیم باید به خوبی آنرا قبول کنیم ؟ 

 یک عالم ممکن است در بعضی مواقع هم درست کردار باشد ، راستگو باشد ولی وقتی دروغی به ائمعه اطهار میبندد ما باید در باره آن تحقیق و در صورت اثبات شدن دروغ آن باید درتمام تاریخ این مرد رسوا شود ،باید آنرا به عنوان یک درغگو به مردم معرفی کنیم .

این یعنی جرح ، جرح وظیفه ی ماست که اگر این وظیفه را انجام ندهیم مانند این  است که درزمان امربه معروف و نهی از منکر این کار را انجام نداده ایم 

پس مسولیم دربرابر کسانی که تحریف میکنند بایستیم. ح تی اگر همه ی دنیا مقابل ما بودند.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 6 دوشنبه 23 دی 1392 نظرات (0)

دونقطه ضعف مردم در عزاداری ها .

 

نقطه ضعف اوّل:

یکی از نقاط ضعف مردم چه کسانی که مجلس به پا میکنند و چه کسانی که مستمعین این مجلس هستند این است که اکثریت قریب به اتفاق این دوستان ((خواهان ازدحام جمعیت هستند )) و اسثنا هم بسیار بسیار بسیار محدود در این قضیه اتفاق می افتد که هم مستمعین و هم موسسین به دنبال ازدحام جمعیت نباشند .

این یعنی چه ؟؟   این یعنی نابودی دین این یعنی شکست شیعه .

مگر ما میخواهیم لشگرکشی راه بیندازیم ویا قصد سان دیدن را داریم که به دنبال ازدحام جمعیت هستیم ؟ اصلا هدف چیز دیگری است :هدف روشن شدن حقیقت ها و مبارزه با تحریف هاست نه ازدحام جمعیت .

حالا این وسط میماند گوینده : اگر بخواهد با تحریف ها مبارزه کند و حقایق را بگوید اگر نیت ، نیت اصلی باشد نیت ازدحام نباشد آنوقت مستمع را چه بکند ؟ موسس را چه بکند ؟ آنها دنبال جمعیت هستند واگر بخواهد با تحریف ها همراهی بکند و روی دوش این جمعیت نادان احمق سوار شود آنوقت چه؟ 

پاسخ این است او باید با این تحریف مبارزه بکند حالا چه کار دارد این مستمع ،این موسس خوشش می آید یا نه ؟ باید ببیند امامش چه میگوید .

 

نقطه ظعف دوّم: 

نقطه ضعف دوم این عوام الناس این است که میگویند مجلس باید واویلا شود باید کربلا شود می گویند اشک ریختن به تنهایی کافی نیست باید مجلس از جا کنده بشود .

بله مجلس باید از جا کنده بشود ،مجلس باید عاشورا بشود ولی از راه صحیح با بیان حقایق بدون آنکه یک روضه ی دروغی خوانده بشود .

اگر اشکی از روی صداقت ریخت شود و واویلا هم بپا شد مجلس هم کربلا شد خیلی عالی است ولی اگر اینگونه نشد باید با امام حسین علیه السلام بجنگیم ؟  باید دروغ ببندیم باید ازتحریف ها استفاده کنیم؟

حال این مردم همچنین نقطه ضعف هایی دارند باید چه کار کرد با آنها باید گفت حالا اینها که احمقند من هم بیایم از این حماقتشان استفاده کنم ؟ نه، بزرگترین رسالت مبارزه با نقاط ضعف مردم است .

به حمدالله کم نبوده اند از اینگونه علما هم مثلا مرحوم حاجی نوری (رضوان الله علیه) که قدم های خوبی در این راه برداشت .

محمدصادق علی بخشی بازدید : 5 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

وظیفه ی علمای امت در مقابل تحریفات چیست؟؟

عالم نقطه ی انحرافش در اینجاست که همیشه بجای اینکه خود را از مردم بداند خود را مقابل مردم میداند البته بایک سلسله نقاط ضعف و عیبها . نقاط ضعف روحی، اخلاقی ، اجتماعی، که یک نوع بیماری در داخل افراد است که با بیماری های جسمانی تفاوت دارد .
در بیماری های جسمی فرد وقتی که بیمار میشود به دنبار چاره ایست تا بیماری خود را مداوا کند ولی در بیماری های روحی که نقاط ضعف هم میتواند جزوی از آن باشد بیمار نه تنها برای بیماری خود چاره نمیکند بلکه اصلا بیماری را نمیشناسد و گاها آنرا جزو خوبی ها هم میداند.
 ولی این  عالم است که میداند نقاط ضعف اجتماعش در چیست که بعضی مواقع روبروی آن می ایستد و به شدت با آن مبارزه میکند هرچند مردم این ضعف را جزو خوبی ها بدانند ولی در بعضی مواقع هم عالم می آید مثال پیغمبر میشود .
عالم در این مواقع میشود اسلام خراب کن گفتیم سه چیز دین را خراب میکند و یکی از آنها فقیه فاجر است در این جور مواقع فقیه بجای اینکه با این نقاط ضعف با این تحریف ها مبارزه کند هرچند که مردم هم خوششان نیاید میرود از این نقاط ضعف و تحریف ها استفاده میکند .

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

بیایید یک نگاهی به گذشته بیندازیم .... مقصر این تحریفات علما هستند یا عموم مردم ؟ وظیفه چه کسی است که با این تحریفات مبارزه کند؟ در این قضیه علما تقصیر را بر گردن مردم می اندازند و مردم هم گردن علما  .

علما میگویند این مردم نمیفهمند ، در جهل به سر میبرند میگویند چون مردم در جهل اند پس سزاوار همین مزخرف ها هستند.
مردم هم میگویند که این علما هستند که باید راه را برای ما مشخص کنند . 
حالا مقصر کیست؟؟؟؟؟؟
حدیث معروفی از حضرت امام صادق علیه السلام است که برای آن اعتبار زیادی قائلند علما و آن این است که:((ومنهم امیوون الکتاب الّا امانی)) که خدا از اقوام یهود با اینکه درس ناخوانده هم بودند انتقاد میکند و اینها را مسئول میداند از امام علیه السلام سوال میشود خوب مردم عوام امی بودند و مسئول نیستند و این عذرشان است . امام صادق علیه السلام فرمودند خیر اینطور نیست  ، بعضی از مسائل نیاز به درس خواندن دارد و فقط درس خوانده ها آنها را میفهمند و درس نا خوانده ها آن را درک نمیکنند ولی بعضی از مسائل است که انسان با فطرت سلیم آنها را درک میکند و دیگر نیاز به درس خواندن ندارد و سلامت عقل بر ای این مسئله کافی است . امام مثال زدند : مثلا یک عالمی مردم را پند میدهد ولی خود آن عالم به آن پند ها عمل نمیکند  خوب عقل سلیم میگوید این فرد لایق پیروی نیست آیا این درس خواندن میخواهد ؟؟
و عوام یهود خود میدانستند و این مسائل را درک میکردند و لی مع ذلک پیروی میکردند پس مسئولند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وصّلم فرمودند : ((انما الاعمال بالنیات و انما لکل امری مانوی))یعنی عمل بستگی به نیت دارد  . اگر من یک کاری را انجام دهم که قصدو نیتی در آن نداشته ام چه خوب و چه بد  اگر کارم خوب بود  پاداشی ندارم و اگر کارم هم بد بود جزایی ندارم .
و این کار نیک است که آثار کار بد را حذف میکند .
ما حتی هنوز بلد نیستیم از فطرت خودمان هم درست استفاده کنیم مانند حیوانی که نتواند از غریزه اش درست استفاده کند.
میگویند دزدی بود که جنایتکاری حرفه ای بود  ، در راه زوار امام حسین علیه السلام منتظر میشود که آنها برسند و اموالشان را بدزدد در همین حین خوابش میبرد وقافله هم از آنجا عبور میکند و درخواب می  یبیند دارند اورا بخاطر کارهای بدش به جهنم میبرند ولی جهنم اورا نمیپذیرد چرا ؟ چون غبار آن قافله  زوار امام حسین علیه السلام براونشسته بود .
آیا این عمل که خارج از اختیار او بوده تمام گناهانش را محو کرده ؟؟؟
پس تکلیف حرف پیامبر((انما الاعمال بالنیات و لکل امری مانوی)) چه میشود؟؟؟؟؟؟؟
شعری گفته اند :
فان النار لیس تمسّ جسما          علیه غبار زوار الحسین 
از نظر شعری عالی است ولی از نظر محتوایی و از نظر مکتب حسینی مفت نمی ارزد .
حالا این مسئله که مردم بگویند  هرکه هرچه گفت ما باور کردیم  چون درس نخوانده ایم عقل میخواهد یادرس ؟؟
اینها همه از بدیهیات فطرت است .


 پس اگر هر چرت وپرتی به ما گفتند و ما باور کردیم، هر تحریفی کردند و ما باور کردیم  آنها مسئولند چون تحریف کردند و ما عوام مسئولیم که باور کردیم.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 2 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 

 

خطر تحریف 

ما تحریف را شناختیم ، عوامل آنرا هم خوب شناختیم حالا به چه دردی میخورد .

اصلا تحریف شود مگر چه میشود ؟

خطر تحریف فوق العاده زیا است ضربت خطر تحریف از ضربت جنگ مستقیم کاری تر است .

مثلا اگر در یک کتاب خصوصا اگر مذهبی هم باشد بیایند تحریف ایجاد کنند معارف برعکس میشود اگر کتاب ، کتاب هدایت باشد تبدیل به کتاب ضلالت میشود و اگر حادثه ،حادثه انسان ساز باشد ، هدف انسان ساز باشد تحریف که ایجاد شد دیگر انسان خراب کن است.

هرچیزی آفتی متناسب با خودش را دارد مثلا آفت مزارع ملخها و حشرات زیان آور هستند و... ودین هم یک همچنین حالتی دارد پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وصلم میفرمایند :(( آفة الدین ثلاثة: فقیه فاجر،امام جائر،مجتهد جاهل))

((سه چیز آفت دین است : اول دانشمند بدعمل، دوم پیشوای ستمکارو سومین آنها آدم مقدس نادان )).

همانطور که مزارع را ملخها از بین میبرند دین را هم این سه کس خراب میکنند دین را که آفت مزرعه نمیتواند خراب کند . ملخ که نمیتواند دین را بخورد . 

یک مثال :

تحریفاتی که بر امام و پیشوایمان حضرت علی علیه السلام روا داشتند چقدر است . بعضی از مردم حضرت را فقط و فقط یک پهلوان میدانند که کار های بزرگ با جسم خود انجام داده است علی را کننده درب خیبر میدانند و بعضی ها شاید از روی غرض عکس هایی از علی علیه السلام می آورند که یک قیافه عجیبی دارد کلّه ی کچل ، شکم بزرگ و این مسائل که شرم آور است کسی که عابد بوده ، کسی که عادل بوده حتما یک چهره نورانی داشته است .

میگویند اینها را از موزه های پاریس و.. آورده اند در پاسخ باید بگوییم : این اروپایی هاکه الآن در تمدن پیشرفت کرده اند طبق تاریخ درنده ترین انسانها بوده  و فکر همچین کاری را هم درسر نداشته .

 حالا یک کسی که پیشوا بوده شخصیتش تحریف شده باشد و مردم طبق همان تحریف پیروی کنند چه آسیبی به جامعه وارد می آیدو خدا به داد آن جامعه برسد.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 3 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 


در حماسه ای که امام حسین علیه السلام به وجود آورد آن کسی که بیش از همه نور حسین علیه السلام بر او تابید حضرت زینب سلام الله علیها بود .

حضرت زینب فرزند علیست در دستان فاطمه پرورش یافته سنگین ترین غمها را کشیده ، در سخت ترین شرایط او بوده که بقیه را تصلی میداده ولی با این حال زینبی که قبل از عاشورا بود و زینب بعد از عاشورا کاملا متفاوت است .
حضرت زینب در قبل از عاشورا حتی چندین بار نمیتواند جلویگریه خویش را بگیرد اما همین زینب بعد از عاشورا زینبی است با روحیه ی قوی با روحیه ای حماسی که بزرگترین شخصیت ها نمیتوانند از پس او بربیایند .
وقتی کاروان اسرا را به شام بردند هرکه این تاج و تخت یزید را میدید زبانش بند میرفت ولی زینبی که همه چیزش را از او گرفته اند بجز روح متعالی اش ، بجز شخصیت بلند و حسینی اش  وقتی وارد قصر یزیدی میشود که در فصاحت و بلاغت شهره است با سخنان کوبنده خود یزید را لال و سر افکنده میکند .
حضرت زینب سلام الله به یزید فرمودند : ((اظننت یا یزید حیث اخذت علینا اقطار الارض وافاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاساری ان بنا علی الله هوانا وبک علیه کرامة؟))
تو خیال میکنی حالا که ما را اسیر کردی و تمام اقطار زمین را بر ما گرفته ای و ما در مشت نوکرهای تو هستیم موهبت خداوند است برتو؟ به خدا قسم تو در نظر من بسیار حقیروپست هستی و یک ذره برای تو شخصیت قائل نیستم.
اینها همه اثر حماسه حسین بن علی است که پرتو آن بر زینب کبری تابیده است.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 2 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 



حضرت امام حسین علیه السلام در سخت ترین شرایط به میدان رفتند در عصر عاشورا در این هنگام دیگر هیچ اصحابی برای ایشان باقی نمانده است فکرش رابکنید یک مرد که تشنه و گرسنه است به صورتی که وقتی به آسمان تماشا میکند آسمان را تیره و تار میبیند  ، بدن تک تک اصحابش را خودش به خیمه شهدا رسانده است ، خانواده اش را خودش تسلی داده است ،  اینهمه این جمعیت نادان را پند داده ، شما تاریخ را بخوانید در روز عاشورا امام حسین علیه السلام چقدر خطبه خواندند  . با این همه ایشان در عاشورا وارد میدان میشوند  دشمن خیال کرد میتواند در چنین شرایطی با حسین  پسر علی مبارزه کنند هرکه جلو آمد لحظه ای مهلتش نداد و به ضربتی به درک واصلش کرد که صدای عمر سعد بلند شد :((خدا مرگتان بدهد شما برای مبارزه با چه کسی رفته اید ""هذا ابن قتال العرب"""این پسر کشنده عرب است پسر علی است "" والله لنفس ابیه بین جنبیه """ به خدا روح پدرش در کالبد این پسر است به جنگ با او نروید . 

این ها همه نشان میدهد که از لحاظ قدرت و شمشیر نتوانستند در مقابل حسین بن علی علیه السلام تاب بیاورند .

نه تنها در مقابل شمیشر اباعبدالله تاب نیاوردند بلکه مقابل منطق حسین هم تاب نیاوردند در خطابه هایی که حضرت داشتند دل دشمن به لرزه درآمد این خطابه ها بسیار عجیب هستند که همه مورخین اعتراف کردند که بی نظیر هستند  و هرکسی نمیتواند اینگونه سخن بگوید مگر روحش به اوج برسد مگر اینکه روحش به اهتزاز درامده باشد .
پس امام حسین از لحاظ منطق هم پیروز قضیه شد.

این همه اهل بیت و معصومین سفارش به زنده نگه داشتن یاد حسین کردند برای چه بود ؟ فقط برای گریه ؟ فقط برای عزا ؟   اینها همه درست است و از آن مهم تر این است که آیا حسین علیه اسلام مقابل این همه درد سربلند بیرون آمد یا نه.
والسلام علی من اتبع الهدی
محمدصادق علی بخشی بازدید : 4 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 



امویان کاری با مردم کردند که شخصیت اسلامی مسلین منهدم شد به کلی.

مردم کوفه دعوت کردند از حضرت حسین علیه السلام که بیا و کوفه در آن زمان مرکز ارتش مسلمین بود  و اگر حضرت امام حسین علیه السلام دعوت را قبول نمیکرد امروزه مورد ملامت قرار میگرفت که مرکز ارتش اسلام  دوازده هزار نامه بر ای تو فرستادو از تو حمایت کرد و تو نرفتی ای حسین .
ولی امام حسین روحی فداک رفت و همه فرار کردند چرا؟ چون زیاد بن ابیه زهر چشم مردم را در سال های حکومت خود در کوفه گرفته بود و جنایات بسیار داشته بود .و به همین دلیل کوفیان شخصیت خود را به کلی از دست  داده بودند ولذا تا شنیدند که پسر زیاد بن ابیه آمده زن دست شوهر ، خواهر دست برادر ، مادر دست فرزند را گرفته فرار کردند چراکه امویها شخصیت مسلمین را له و لگد مال کرده بودند.
ولی همین کوفه پس از مدت سه سال انقلاب کرد و سه هزار نفر تواب از آن درآمد و توبه کردند و قتله کربلا را همان ها کشتند و اینها را همه حسین بن علی علیه السلام کرد چون ایده آلها و شخصیت این مردم را گرفته بودند  به آنها شخصیت بخشید ایده آل های آنها را زنده کرد .
پس شخصیت اسلامی مردم همگی مدیون حسین بن علی علیه السلام است . 

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 

حضرت امام حسین علیه السلام چندین جا دلیل قیام خودرا به صورت کلامی بیان فرموده اند و حتی اگر ایشان دلیل قیام سرخ خود را نمیگفتند ما حق اینرا داشتیم که از خودمان بگوییم.

حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند :(( انی ما خرجت اشرا ولا بطرا ولامفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی))

حضرت سیدالشهدا به صورت واضح و روشن دلیل این قیام را هیچ چیز بجز امربه معروف و نهی از منکر نمیدانند . ایشان میفرمایند جامعه و امتی که جدم حضرت رسول الله برای آن اینهمه زحمت کشیدند به فساد روی آورده اند و من برای اصلاح این امت قیام کردم .قیام کردم برای اصلاح .

ایشان میفرمایند :(( ارید ان آمربالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی))

هدف فقط امر به معروف و نهی از منکر است .

و هچنین در کمال وضوح چنین فرمودند :(( الا ترون  ان الحق لا یعمل به وان الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المومن فی لقاءالله محقّا))

پس به صراحت هدف قیام را مشخص کردند ((امربه معروف و نهی از منکر))

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

حسین علیه السلام  ماهیت قیام خود را  مشخص نموده است (امر به معروف و نهی از منکر) قیام کرده تا امة جدش را که به فساد کشیده شده اند اصلاح کنند در اینجاست که ما دو تحریف میبینیم :
اولین تحریف این است که نمیدانم از روی دانایی و یا از روی نادانی آنرا وارد نموده اند که حرف مسیحی ها هم هست میگویند : حسین کشته شد تا کفاره گناهان ما را بپردازد این همان حرف مسیحی هاست که روز کشته شدن مسیح را هم جشن میگیرند که مسیح کشته شد به صلیب کشیده شد تا کفاره گناهان مارا بپردازد پس العیاذ بالله حسین بن علی برای پرداخت کفاره گناهان ما یک شرکت بیمه بخشش گناه تاسیس کرده که گناهان ما را بیامرزد  و در عوض از ما چه میخواهد ؟ اشگ ومیگوید شما هرکه میخواهید باشید ابن زیاد ، عمر ، زنا کار ، مشروب خور که من گناهان شمارا ببخشم .
یک ابن زیاد کم شماهم رویش بد باشید تا من گناهان شما راببخشم . این یک تحریف بسیار بسیار ظالمانه است .

دومین تحریف این است که گفتند میدانید چرا حسین بن علی کشته شد؟ چون یک دستور خصوصی فقط برای او بود و به او گفتند تو برو و خودت را به کشتن بده که بسیار آشکار است که اگر یک دستور  خصوصی برای یک نفر باشد ماهیت این نهضت بودن را از بین برده ایم و دوم اینکه مکتب عملی اسلا م را زیر سوال برده ایم و سوما اگر این نهضت از مکتب بودن خارج شود دیگر قابل پیروی نیست در صورتی که خود امام حسین علیه السلام میفرمایند من برای یک میئله عمومی قیام کردم (امربه معروف و نهی از منکر) .

محمدصادق علی بخشی بازدید : 2 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

ادامه بحث:
 به هنگامی که حضرت عباس علیه السلام درحال برگشتن بود مسیر برگشت را از یک مسیر دیگر انتخاب کردند نه همان مسیری که از آن به سمت شریعه رفته بودند زیرا حالا عباس یک امانت ،یک هدیه گرانبها برای کودکان دارد که مبادا تیری به مشک بخورد و آبرویش روی زمین بریزد . در همین مرتبه بود که رجز ابوالفضل عوش شد 
والله ان قطعتموا یمینی     انی احامی ابدا عن دینی
وعن امامصادق   القین      نجل النبی الطاهر المین

به خدا اگر دست راست مرا هم قطع کنید . من دست از دامن حسین علیه السلام برنمیدارم .
طولی نکشید که رجز عوض شد :
یا نفس لا تخش من الکفار    وابشری برحمة الجبار 
مع النبی السیدالمختار        قدقطعوا ببغیهم یساری

با این رجز فهماند که دست چپ اوهم قطع شده است و مشک را گرفت و خود را روی مشک انداخت .

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)
ashoora2 300x210 برنامه های روز عاشورای هیئت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها


اولین شرط تقدس یک نهضت این است که آن نهضت شخصی و فردی نباشد ، یعنی شخصی که این نهضت را به پا کرده هدفش خودش نباشد .
نهضت حضرت سیدالشهدا برای خودش بود ؟      برای خانواده اش چطور؟          برای قبیله اش نهضت کرد ؟         برای کشور خودش ؟    برای مشرق زمین ؟   
حضرت امام حسین علیه السلام نهضت کرد برای بشریت  برای انسانیت چطور است که الآن همه میگوییم ((حسین منا و نحن من حسین))؟ برای همین است.
پس نهضت حسین بن علی علیه السلام اولین شرط مقدس بودن را دارد.

شرط دوم برای تقدس یک نهضت این است که آن نهضت با بینش و درک قوی و یک بصیرت نافذ همراه باشد یعنی یک وقت مردمی در جهل اند و از  جامعه ی خود بی خبرند یک فرد بصیر درد مردم را از خودشان بهتر میداند و در وقتی که هیچ کس هیچی نمیفهمد به مداوای این درد میپردازد .
امروزه ما درست میفهمیم حکومت یزید چه کرد ؟   حکومت امویان چه کردند . ولی نودونه درصد مردم آن زمان نمیدانستند و بعد از این که حسین بن علی علیه السلام کشته شد تازه فهمیدند چه شده به طوری که حتی خود یزیدبن معاویه لعنة الله هم ابراز پشیمانی کردند.
و از اینجاست که میفهمیم قیام حسین علیه السلام قیامی با بصیرت بوده است.

شرط سوم مقدس بودن یک نهضت این است که در تاریکی مطلق مانند یک خورشید بدرخشد .
درآن زمان امویان چنان خفقانی ایجاد کرده بودند که هرکه حرف از عدالت و جوانمردی میگفت به سرعت سرش را زیر آب میکردند هرکه میخواست از علی بن ابی طالب علیه السلام صحبت کند باید میرفت در پستو هاو در هارا قفل میکرد که کسی نفهمد .خلیفه مملکت به صورتی علنی گناه های بزرگ مانند شرب خمر و زنا و... میکرد و کسی جرأت اعتراض نداشت و به طور کلی جامعه داشت در باتلاق  عظیم فرو میرفت در یک تاریکی مطلق بود که خون حسین بن علی علیه السلام همه جارا روشن کرد نهضت حسین بن علی علیه السلام دست جامعه را گرفت و از باتلاق بیرون کشید .
و این هم سومین دلیل برای مقدس بودن نهضت حسین بن علی علیه السلام.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 5 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 

تحریفات بر دو نوع تقسیم میشوند :

1- تحریفات لفظی 

2- تحریفات معنوی

تحریف لفظی : تحریف لفظی یعنی در لفظ یا در ظاهر یک قضیه یک حادثه تحریف شود این یعنی تحریف لفظی .

تحریف معنوی:

مثلا در یک جمله ممکن است ما از لفظ نه کم کنیم نه زیاد ولی آنجا که میخواهیم توجیه و تفسیر کنیم ، طوری آنرا توجیه و تفسیر کنیم درست بر ضد آن جمله معنی دهد.

اگر بخواهیم حوادث را از لحاظ معنوی تحریف کنیم  . از دو جهت تحریف صورت میگیرد یا از طرف علل و انگیزه و یا از طرف هدف و نتیجه .

مثلا یک مرد به یک زن بی سر پرست کمک میکند و به خانه آنها رفته در پی رفع مشکلاتشان است همسایه ها با خود میگویند این مرد برای ازدواج با این زن به این خانه می آید در صورتی که قصد مرد فقط کمک دادن است . این را میگویند تحریف معنوی.

در حادثه عاشورا که از یک طرف علل و انگیزه هایی دارد و از طرفف دیگر هدف ها و منظور های بزرگ ،ما شیعیان تحریف کردیم،یعنی حسین بن علی علیه السلام یک انگیزه هایی ،یک هدف هایی داشت ولی ما هدف ها و انگیزه های دیگری برایش تراشیدیم .

این همان تحریف معنوی است که خیلی خطر ناک بوده و ما باید از آن بترسیم و از آن جلو گیری کنیم.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 3 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

مرحوم حاج میرزا حسین نوری (اعلی الله مقامه) استاد  مرحوم حاج شیخ عباس نوری(ره) کتابی دارد بس با ارزش و گوهرین به نام لولو و مرجان  که ایشان در این کتاب ذکر کرده که بعضی ها گفتند گریستن بر امام حسین علیه السلام اینقدر ثوابش زیاد است که از هر وسیله ای برای این کار میتوان استفاده کرد میگویند : ((هدف وسیله را مباح میکند ))  یعنی هدفت خوب باشد وسیله برای رسیدن به آن هدف هرچه شد،شد . میگویند بر حسین گریه کن به هر صورتی که شد گریه کن. مثلا اگر تعزیه درست کردی و در آن تنبک و شیپور زدی و بر تن مرد لباس زن کردی و و عروسی قاسم درست کردی و حجله عروسی درست کردی اشکال ندارد اگر تو در قیام امام حسین تحریف ایجاد کردی اشکال ندارد فقط مردم را بگریان .

آیا این حرف درست است :

مثلا ادخال سرور در قلب مومن ثواب دارد . ومن بیایم طبق این، در کنار یکی از رفقا غیبت دیگر رفیقم را کرده باشم که رفیقم که در کنار من نشسته است خوشحال شود ادخال سرور  در قلب مومن که اشکال ندارد ثواب هم دارد ولی با غیبت؟ ولی با دروغ؟

پس شراب هم میشود خورد   دروغ هم میشود گفت چون ((هدف وسیله را مباح میکند؟؟؟؟/))

این حرف یک حرف دین خراب کن است ، این حرف حرف شریعت خراب کن است مزخرف است که معلوم نیست کدام آدم از خدا بی خبری این را گفته و در دهان مردم انداخته است.

امام حسین علیه السلام کشته شد تا قوانین سنن و اسلام بالا برود نه اینکه بهانه ای شود تا پا روی این اسلام و قوانینش گذاشته شود . این امام حسینی که ما الآن درست کرده ایم العیاذبالله یک امام حسین اسلام خراب کن است نه امام حسینی که برای اسلام جان خود راداد .

اینجاست که میفهمیم ما داریم بر امام حسینی که خودمان درست کرده ایم گریه میکنیم نه امام حسینی که بود...

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 

 

شمر برای حضرت ابوالفضل و برادرانش امان نامه آورده بود .

آمدند گفتند :(( ماتقول؟)) چه میگویی ؟ 

شمر گفت : برای شما مژده و بشارتی آورده ام ، از امیر عبید الله برای شما امان آورده امد ، شما آزادید ،الآن بروید که جان به  سلامت میبرید .

گفتند : خفه شو خدا تو و آن امیرت ابن زیاد را لعنت کند ،ما امام خومان ، برادر خودمان را اینجا رها کنیم که تأمین خواهیم بود ؟

در شب عاشورا اولین کسی که اعلام یاری به ابا عبدالله کرد حضرت عباس بود.

بگذریم از مبالغه های احمقانه ای که کردند ولی ایشان  طبق تاریخ بسیار رشید ، بسیار شجاع ، بسیار دلیر ، بلند قدو خو ش رو  وزیبا بود ( وکان یدعی قمر بنی هاشم)که او را ماه بنی هاشم لغب داده بودند.

در روز عاشورا حضرت عباس علیه السلام اذن میدان خواستند عرض کردند : به من اجازه بدهید به میدان بروم سینه من تنگ شده میخواهم جان خود را قربان شما کنم . امام حسین علیه السلام فرمودند : حالا که میخواهی بروی برو بلکه بتوانی کمی آب برای کودکان بیاوری.

اینجاست که دلاوری ، انسانیت و عظمت عباس بیش از پیش معلوم میشود  از بین 4000 نفر که دور شریعه را گرفته بودند یکتنه رد میشوند و وارد شریعه میشود مشک را پر میکند بعد کمی آب در مشک خود میگیرد و بعد از مدتی آب را بدون آنکه بخورد روی آب ریخت  هیچکس در آن لحظه نفهمید چرا اینگونه کرد این مرد فداکار تا اینکه حضرت بعد از حرکت شروع به رجز خواندن کرد :

یا نفس من بعد الحسین هونی     وبعده لاکنت ان تکونی

هذا الحسین    شارب   المنون     وتشربین   بارد  المعین

هیهات   ما   هذا   فعال   دینی     ولا فعال صادق   الیقین

((ای نفس ابوالفضل . میخواهم بعد از حسین دیگر زنده نمانی . حسین دارد شربت مرگ مینوشد و تو میخواهی آب بیاشامی؟. پس مردانگی کجا رفت ، شرف کجا رفت؟ هرگز دین من به من اجازه نمیدهد.))

حضرت به دلیل داشتن امانت گرانبهای خود راه برگشت را عوض کردند و از راه دیگری به طرف خیمه ها رفتند. 

ادامه دارد...

محمدصادق علی بخشی بازدید : 2 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

تمایل بشر به اسطوره سازی:

در بشر یک حسی است که حس قهرمان سازی است ، حس قهرمان پرستی است .

مثلا برای نوابغی  مثل  ابوریحان بیرونی ، ابو علی سینا ، شیخ بهائی و...  برای خودشان اسطوره هایی ساخته اند برای خود افسانه هایی درست کرده اند که بیا و ببین  پس در اینکه مردم افسانه ساز هستند شکی نیست و فقط هم به حادثه ی عاشورا اختصاص ندارد .

حالا مردم از ابو علی سینا ،از شیخ بهائی ، از ابوریحان بیرونی برای خودشان هرچقدر میخواهند افسانه بسازند به کجا ضرر میزنند ؟ چه چیزی را تحریف کرده اند ؟ هیچی؟ ولی فرق است میان افسانه ای ، داستان جعلی ، تحریفی و یک حادثه مهم تاریخی .

اما افرادی که شخصیت پیشوایی دارند یعنی قول آنها فعل آنها قیام آنها ، نهضت آنها سند و حجت است در اینها نباید تحریفی ایجاد شود .

مثلا ما چقدر افسانه در باره حضرت امام علی علیه السلام و دیگر پیشوایان داریم ؟ خیلی

این حس اسطوره سازی خیلی کارها کرده . ما که نباید یک سند مقدس را در دستان اسطوره ساز ها قرار دهیم . وظیفه ما بیرون آوردن این وقایع از دست اسطوره ساز هاست اسطوره ساز ها هرچقدر درباره ی چیز های دیگر میخواهند افسانه بسازند بسازند به درک ولی برای حادثه عاشورا ما نباید بگذاریم این مکتب منحرف شود که اگر اینگونه شد فاتحه دین خوانده شده است.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

اغراض دشمنان



1-عوامل عمومی به طور کل در تمامی تواریخ دنیا وجود دارد .

عامل اغراض دشمنان هم جزء همین دسته است .

دشمن برای اینکه به هدف خود برسد تغییر و تبدیل هایی در متن تاریخ میدهد و یا توجیه وتفسیر هایی ناروا از تاریخ میکند.

و در حادثه ی عاشورا هم این عامل برای تحریف در نهضت حسین بن علی علیه السلام وجود داشته است.

همانطوری که در دنیا معمول است دشمنان نهضتهای مقدس را به افساد و اخلال و ایجاد اختلاف و امثال اینها متهم میکنند که حکومت اموی در این رابطه بیکار ننشست و تلاش های فراوانی کرد تا یک چنین رنگی به نهضت حسین علیه السلام بدهد.

از همان روز اول و قبل از رسیدن حضرت سیدالشهدا به کربلا که مسلم در کوفه بود یزید بن معاویه نامه ای نوشت برای ابن زیاد که مسلم آ؛مده تا فساد کند و جامعه را به آشوب بکشد برو و او را دستگیر کن و وقتی هم که مسلم را دستگیر کردند ابن زیاد گفت:پسر عقیل تو آمدی در این شهر آشوب کردی.

حکومت اموی برای اینکه در این واقعه تحریف معنوی ایجاد کرده باشد از این نوع قضایا زیاد گفت ولی تاریخ اسلام تحت تاثیر قرار نگرقت که قیام حسین بن علی قیام نابجایی باشد . پس دشمن نتوانست در حادثه کربلا تحریفی ایجاد کند که
 متاسفانه هرچه تحریف شده از جانب دوستان بوده است.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

یكى دیگر از فرزندان امام حسن علیه السلام كه در كربلا شهید شد ، ابو بكر نام داشت
سن او را ۳۵ سال گفته‏اند .۱ 

بیشتر منابع ، نام او را در كنار عبد اللَّه و قاسم آورده‏اند .۲ بنا بر این ، سه تن از فرزندان امام حسن علیه السلام در كربلا شهید شده‏اند .
برخى از منابع ، ابو بكر را كنیه عبد اللَّه مى‏دانند .۳ اگر این‏چنین باشد ، امام مجتبى علیه السلام ، دو فرزند به نام عبد اللَّه داشته است : عبد اللَّه اكبر - كه شوهر سَكینه ، دختر امام حسین علیه السلام بوده‏۴ - ۵ و در كربلا ، به شهادت رسیده است‏۶ ؛ و دیگرى عبد اللَّه اصغر ، كه خُردسال بود و در آخرین ساعات روز عاشورا ، در دامان امام حسین علیه السلام به شهادت رسید.۷ 
نكته دیگر، این‏كه در برخى منابع ، به جاى «ابو بكر بن‏حسن»، نام او «ابو بكر بن حسین» ، ضبط شده است كه ظاهراً تصحیف شده است ؛ زیرا كسى فرزندى با این نام براى امام حسین علیه السلام ، ذكر نكرده است‏۸ .۹ 
نام وى در «زیارت رجبیّه»۱۰ آمده است. همچنین در «زیارت ناحیّه مقدسه» ، در باره وى آمده است:
السَّلامُ عَلى‏ أبی بَكرِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الزَّكِیِّ الوَلِیِّ ، المَرمِیِّ بِالسَّهمِ الرَّدِیِّ ، لَعَنَ اللَّهُ


1.لباب الأنساب : ج ۱ ص ۴۰۰ .

2.نسب قریش : ص ۵۰ ، جمهرة أنساب العرب : ص ۳۹ .

3.المجدىّ : ص ۱۹ ، عمدة الطالب : ص ۶۸ .

4.در المُحَبَّر (ص ۴۳۸) آمده است : سَكینه دختر حسین بن على بن ابى طالب ، با عبد اللَّه پسر حسن بن على بن ابى طالب ، ازدواج كرد و وى ، شوهر دوشیزگى او بود و پیش از عروسى‏شان در گذشت .

5.المجدىّ : ص ۱۹ ، شرح الأخبار : ج ۳ ص ۱۸۱ .

6.المجدىّ : ص ۱۹ .

7.ر . ك : ص ۲۲۳ (عبد اللَّه بن حسن علیه السلام) .

8.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج ۱ ص ۴۷۶ ، مقاتل الطالبیّین : ص ۹۲ .

9.آنان كه براى امام حسین علیه السلام فرزندى به نام ابو بكر ذكر كرده‏اند ، براى امام حسن علیه السلام فرزندى به نام ابو بكر نیاورده‏اند، با آن كه مشهور بوده است . نكته دیگر، این كه نام قاتل هر دو ، عبد اللَّه بن عُقْبه غَنَوى ذكر شده است . اینها صورت گرفتن تصحیف در این باره را تقویت مى‏كند (ر . ك : الطبقات الكبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج ۱ ص ۴۷۰ و ۴۷۶) . در تاریخ الطبرى (ج ۵ ص ۴۶۸)، «أبو بكر بن الحسن» و (همان: ج ۵ ص ۴۴۸) «أبو بكر بن الحسین» آمده است .

10.ر . ك : دانش‏نامه امام حسین علیه السلام : ج ۱۲ ص ۱۱۶ ح ۳۲۸۰ (زیارت امام علیه السلام در اوّل رجب) .

محمدصادق علی بخشی بازدید : 3 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

امام حسن علیه السلام میدانست که بعدا به او خواهند گفت او از دین جدش خارج شده لهذا وصیتنامه ای نوشت و نزد برادرش محمد حنفیه گذاشت و اول آنرا با جمله زیر شروع کرد:

بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. هَذَا مَا أَوْصَی‌ بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی‌طَالِبٍ إلَی‌ أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّه

و در این جمله است که امام علیه السلام راز قیام خود را بیان میکند :

إنِّی‌ لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِی‌ أُمَّه جَدِّی‌ مُحَمَّدٍ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ؛ أُرِیدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَی‌ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَسِیرَ بِسِیرَه جَدِّی‌ وَسِیرَه أَبِی‌ عَلِیِّ بْنِ أَبِی‌ طَالِبٍ علیه‌السلام. 

((من‌ خروج‌ نكردم‌ از برای‌ تفریح‌ و تفرّج‌؛ و نه‌ از برای‌ استكبار و بلندمنشی‌، و نه‌ از برای‌ فساد و خرابی‌، و نه‌ از برای‌ ظلم‌ و ستم‌ و بی‌دادگری‌! بلكه‌ خروج‌ من‌ برای‌ اصلاح‌ امّت‌ جدّم‌ محمّد صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ است. من‌ می‌خواهم‌ امر به‌ معروف‌ نمایم‌، و نهی‌ از منكر كنم‌؛ و به‌ سیره‌ و سنّت‌ جدّم‌، و آئین‌ و روش‌ پدرم‌ علیّ بن‌ أبی‌ طالب‌ علیه‌ السّلام‌ رفتار كنم‌))

درست است  از عوامل قیام امام حسین علیه السلام   عامل دعوت مردم کوفه و امتناع از بیعت با یزید است ولی در اینجا دیگر عامل قیام حسین علیه السلام  دیگر دعوت مردم کوفه یا امتناع از بیعت نیست  . مسئله جدی تر و مهم تری در پیش است اینها اگر از من بیعت هم نخواهند ساکت نخواهم نشست . مردم دنیا بدانند حسین بن علی جاه طلب و طالب پست وقام نبوده مرد اخلالگری نبوده ظالم و ستمگر نبوده او مصلح بوده و در روز عاشورا هم میفرمایند :

«ألا وَ اِنَ الدَعِیَ ابنَ الدَعِیِ قَد رَکَزَنی بَینَ اثنَتَینِ بَینَ السَلَهِ وَ الذَلَهِ وَ هَیهاتَ مِنَا الذِلَه یَأبَی اللهُ ذلِکَ لَنا وَ رَسُولُهُ و المُؤمِنُونَ وَ حُجورٌ طابَت وَ طَهُرَت وَ اُنوفٌ حَمِیَهٌ وَ نُفُوسٌ اَبِیَهٌ مِن اَن نُؤثِرَ طاعَهَ الِلئامِ عَلی مَصارِعِ الکِرام؛

(( آگاه باشید که این مرد ناپاک و پسر ناپاک عبیدالله ابن زیاد مرا بین دو چیز ثابت نموده است: یا با شمشیر جنگ کردن و شربت شهادت نوشیدن، یا تن به ذلت و خواری دادن. چقدر ذلت از ما دور است! خداوند بر ما زبونی و ذلت را نمی پسندد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنین نمی پسندند؛ و دامن های پاک و پاکیزه ای که ما را در خود پرورش داده اند، و سرهای پرحمیت، و نفس های استواری که ابدا زیر بار ظلم و تعدی نمی روند، بر ما نمی پسندند که اطاعت فرومایگان و زشت سیرتان را بر قتلگاه کریمان و ثروتمندان ترجیح دهیم.))

این روح از روز اول در وجود حسین بن علی علیه السلام متجلی بود  و به قول خود حضرت جزء خون و حیاتشن شده بود . 

در آن لحظات آخر که حضرت افتاده اند و قدرت حرکت ندارند باز میبینیم غیرت سراسر و جود حسین را فرا گرفته است  یک نفر برای اینکه ببیند امام زنده است میگوید حسین به خیام تو حمله کردند  .

امام به زحمت ولی با صلابت به نیزه تکیه میزنند و میفرمایند :

وَیْلَکُمْ یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُم‏

((ای پیروانآل ابی سفیاناگر دین ندارید و از قیامت نمی‌هراسید، در دنیایتان آزاده باشید ))

کسی فریاد زد و گفت چه میگوئی ای فرزند فاطمه ؟

امام فرمود :

انا اقتالکم و انتم تقتلوننی والنسئ لیس علیهن جناح

طرف شما من هستم پیکر حسین آماج ضربات شماست  ولی روح حسین  حاضر نیست تا او زنده است کسی نزدیک خیام حرم او برود.


محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

آیا    علما     مسئول تحریفات عاشورا هستند   و یا       مردم عادی؟

اینکه امروز وظیفه کیست که با این تحریفات مبارزه کند یک مطلب مهم است آیا فقط حوزه های علمیه مسئولند و عوام نباید کاری کنند ویا نه فقط عوام مسئولند و طلاب و حوزه های علمیه هیچ کاری نباید انجام دهند؟

و اینکه در گذشته مسئول که بوده هم یک مسئله مهم تر.

معمولا در اینگونه موضوعات هر دو گروه تقصیر را بر گردن یکدیگر می اندازند .

علما معمولا میگویند  :

مقصر این مردم هستند که در جهل و نادانی به سر میبرند و از بس نادان و نلایق هستند که سزاوار همین دروغ ها و مهملات اندو شایستگی شنیدن حقایق را ندارند.

ومردم :

هم که میگویند علما باید این مسائل را برای مردم روشن کند.

 

 

شما کدام گروه را مسئول میدانید             علما                یا                      مردم                       ؟

 

محمدصادق علی بخشی بازدید : 4 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

امام حسین علیه السلام  بیشتر چیز هایی را که انسان ها معمولا به زبان می آورند و در عمل عامل کم است را در وجود خود د اشت.

روح امام حسین اینقدر متعالی شده بود اینقدر پیشرفت داشت که به نقطه اوج خود رسیده بود .  یک مرد ، یک پدر، یک فرمانده که میدانست تا چند لحظه ی دیگر ناموسش به اسارت میرود ، پدری که قطعه قطعه شدن فرزندش را دیده بود  ، فرمانده ای که تمام اصحابش را از دست داده خودش به بالای سرشان رفته فرمانده ای که (هل من ناصر ) گفته انسانی که از فرط تشنگی و گرسنگی آسمان بر او تیره و تار شده و او همه اینها را از دست داده ولی یک چیز هنوز برای او مانده و آن روح بلند و آزاد حسین بن علی علیه السلام است که تا به حال شکست نخورده و شکست نمیخورد. هیچکس یک چنین فضائلی از انسانیت ندیده بجز کربلا و حادثه بزرگ و نهضت عظیم حسین بن علی علیه السلام را .

پس یک چنین حادثه ای باید زنده بماند ، باید باقی بماند ولی به صورتی که خود آن حادثه به وجود امده دنه آنطوری که خودمان میخواهیم . حادثه ای که در آن یک جمعیت هفتاد و دو نفری یک لاشگر عظیم سی هزار نفری را شکست دادند .

 پیروزی اینها را این مطلب اثبات میکند که با اینکه این جمعیت هفتاد و دو نفری میدانستند که کشته شدنشان قطعی و صد درصدی است هیچ یک از آنها به سپاه دشمن ملحق نشد ولی میبینیم که از آن سپاه سی هزار نفری که فکر میکردند پیروزیشان قطعی است یکی از سرداران سپاهش (حربن یزید ریاحی) به سپاه حسین بن علی میرود نه بی احساس با عشق و این دلیل روحی بود که اینها برده و آنها باخته اند.

عمرسعد هم با کارهایی که کرد نشان داد که شکست روحی سنگینی از ابا عبدالله خورده است

در آن زمان قبل از مبارزه یک نفر از این سپاه و نفر دیگر از آن سپاه با یکدیگر میجنگیدند و زور آزمایی میکردند تا قدرت سپاهشان را به رخ دشمن بکشند .

 در کربلا چند نفری که برای جنگ تن به تن آمده بودند اینقدر اصحاب حسین علیه السلام به آنها نیروی روحی دادند که عمر سعد گفت : جنگ تن به تن را دیگر تعطیل کنید.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

خدایی نکرده هدف من از پست این مطلب این نیست که یک نفر رو خراب کنم فقط میخوام ببینید که کسی که هزاران نفر مستمع پای مجلسش میشینن میخواد جواب خدا رو چی بده ...

آیا این همه آدم ککه میرن تو این جور مجلسا از کاری که امام حسین علیه السلام کرد با این شعر های دری وری میتونن چیزی بفهمن  یا فقط فکرشون سفر به کربلاست ؟

سوال : آیا زیارتی که توش فقط عشق باشه و هیچ مفهومی نداشته باشه به درد میخوره؟

آیا امام حسین علیه السلام راضیه که فقط از حرمش بخونن نوکراش ؟

آیا امام حسین فقط برای این شهید شد فقط برای این اون همه عذاب کشید که الان فقط بگیم حرم حرم حرم همین ؟

اگه اینطوری باشه که هیچکدوم از کارای ما هیچ کدوم از گریه کردنا مون  به درد نمیخوره

این شعر یکی از اون آقایونیه که مجلساش شلوغه توجه کنید:

باز هواییم کن/هرچی دارم ازم بگیر کربلاییم کن 
تورو به حق مادرت نینواییم کن/کبلاییم کن 
عکس کربلات توسینه قابه/دنیا بی حسین برام سرابه 
حتی بهشتم بی تو عذابه/آره عذابه

اللهم الرزقنا حرم حرم*اللهم الرزقنا حرم حرم

خدا کنه اینجور آدمه به لطف امام حسین اصلاح بشن .

محمدصادق علی بخشی بازدید : 4 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 تعداد شهدای مربوط به نهضت عاشورا كه قبل از شهادت امام و یارانش در كربلا شهید شده اند، بیش از تعداد هفتاد و دو شهید مشهور است. چون برخی از یاران امام در كوفه و در مناطق دیگر قبل و پس از حادثه عاشورا به شهادت رسیده اند كه همه آنها را در فهرست اسامی شهدای نهضت عاشورا قرار می دهند. مجموع شهدای این نهضت را صد و چهارده نفر ذكر كرده اند اما شیخ مفید و برخی از مورخان منحصراً تعداد شهدای كربلا و روز عاشورا را هفتاد و دو نفر ذكر كرده اند.[1]

اما اسامی شهدای نهضت عاشورا طبق ترتیب حروف الفبا بدین صورت است:

1. ابوبكر بن علی ـ علیهالسلام ـ 2. ابوبكر بن حسن ـ علیهالسلام ـ 3. ابوالحتوف انصاری 4. ادهم بن امید عبدی 5. اسلم غلام امام حسین ـ علیهالسلام ـ 6. امیة بن سعد طائی 7. انس بن حرث كاهلی 8. بریر بن خضیر همدانی 9. بشر بن عمر حضرمی 10. بكر بن حی تمیمی 11. جابر بن حجاج تمیمی 12. جبلة بن علی شیبانی 13. جعفر بن علی ـ علیهالسلام ـ 14. جعفر بن عقیل 15. جنادة بن حرث سلمانی 16. جناده بن كعب انصاری 17. جندب بن حجیر فولانی 18. جون مولا ابوذر 19. جوین بن مالك تمیمی 20. حارث بن امرء القیس كندی 21. حارث غلام و برده حمزه 22. حباب بن عامر تمیمی 23. حبشی بن قیس نهمی 24. حبیب بن مظاهر اسدی 25. حجاج بن بدر سعدی 26. حجاج بن سروق جعفی 27. حر بن یزید ریاحی 28. حلاس بن عمرو راسبی 29. حنظله بن اسعد شبامی 30. رافع غلام مسلم ازدی 31. زاهر بن عمر كندی 32. زهیر بن سلیم ازدی 33. زهیر بن قین بجلی 34. زیاد بن عریب صائدی 35. سالم عبد عامر عبدی 36. سالم غلام بنی المدینه كلبی 37. سعد بن حرث انصاری 38. سعد غلام علی ـ علیهالسلام ـ 39. سعد غلام عمر بن خالد 40. سعید بن عبدالله حنفی 41.سلمان بن مضارب بجلی 42. سلیمان غلام امام حسین ـ علیهالسلام ـ 43. سواربن منعم نهمی 44. سوید بن ابی المطاع الخثعمی 45. سیف بن حرث جابری 46. سیف بن مالك عبدی 47. شبیب برده حرث جابری 48. شوذب شاكری 49. ضرعامر بن مالك تغلبی 50. عائذ بن مجمع عائذی 51. عابس شاكری 52. عامر بن مسلم عبدی 53. عباد بن مهاجر جهنی 54. عباس بن علی ـ علیهالسلام ـ 55. عبدالله بن علی ـ علیهالسلام ـ 56. عبدالله بن حسن ـ علیهالسلام ـ 57. عبدالله بن حسین 58. عبدالله بن بشر خثعمی 59. عبدالله بن عمیر كلبی 60. عبدالله بن عروه غفاری 61. عبدالله بن مسلم 62. عبدالله بن تقیطر 63. عبدالله بن یزید عبدی 64. عبیدالله بن یزید عبدی 65. عبدالاعلی بن یزید كلبی66. عبدالرحمن بن عقیل 67. عبدالرحمن بن عبدالرب انصاری 68. عبدالرحمن بن عروه غفاری 69. عبدالرحمن ارحبی 70. عبدالرحمن بن مسعود تمیمی 71. عثمان بن علی ـ علیهالسلام ـ 72. عقبة بن صلت جهنی 73. علی بن حسین ـ علیهالسلام ـ (علی اكبر) 74. عمر بن جناده انصاری 75. عمر بن ضبیعه ضبعی 76. عمروبن خالد صیداوی 77. عمروبن عبدالله جندعی 78. عمر بن قرظه انصاری 79. عمر بن كعب ابو شامر صائدی 80. عمار بن حسان طلائی 81. عمار بن سلامه دالانی 82. عمار بن صلخب ازدی 83. عون بن عبدالله بن جعفر 84. قارب غلام امام حسین ـ علیهالسلام ـ 85. قاسم بن حسن ـ علیهالسلام ـ 86. قاسم بن حبیب ازدی 87. قاسط بن زهیر تغلبی 88. قعنب نمری 89. قیس بن مسهر صیداوی 90. كردوس تغلبی 91. كنانه تغلبی 92. مالك بن سریع جابری 93. مجمع عائذی 94. مجمع جهنی 95. مسلم بن عقیل 96. مسلم بن عوسجه اسدی 97. مسلم بن كثیر ازدی 98. مسعود بن حجاج تیمی 99. محمد بن عبدالله بن جعفر 100. محمد بن مسلم 101. محمد بن ابی سعید بن عقیل 102. مقسط بن زهیر تغلبی 103. منجح غلام امام حسن ـ علیهالسلام ـ 104. موتع بن ثمامه اسدی 105. نافع بن هلال جملی 106. نصر غلام امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ 107. نعمان راسبی 108. نعیم انصاری 109. واضع غلام حرث سلمانی 110. هانی بن عروه مرادی 111. یزید بن ثبیط عبدی 112. یزید بن زیاد كندی 113. یزید بن مغفل جعفی 114. ام وهب نمریه قاسطیه همسر عبدالله بن عمیر كلبی.[2]

اما كیفیت شهادت و محل شهادت چنانكه اشاره شد همه این تعداد روز عاشورا و در كربلا شهید نشده اند، بلكه برخی مانند مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و قیس بن مسهّر صیداوی در كوفه شهید شده و آنجا مدفون اند و برخی پس از حادثه كربلا به شهادت رسیدند مانند فرزندان حضرت مسلم، اما عدّه ای در كربلا و در ركاب امام در روز عاشورا به شهادت رسیده و در كربلا مدفون هستند. مثلاً قبر علی اكبر در پائین پای حضرت قرار دارد، و قبر بقیه شهداء در یك قبر دسته جمعی پائین پای امام مدفون هستند و مدفن حضرت عباس در كنار نهر علقمه و مدفن حرّ نیز با فاصله از حرم امام حسین قرار دارد[3] شیخ مفید فرموده است تمام حائر مدفن اصحاب حسین است.[4]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. لهوف، سید بن كاووس.

2. حماسه سازان كربلا، شیخ محمد سماوی، ترجمه ابوسعید و ابونوید.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 4 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

امام حسین علیه السلام این نهضت را به پا نکرد که من بیعت نمیکنم و نمیپذیرم یزید حاکم باشد بلکه این بود که من به حکم وظیفه (امر به معروف ونهی از منکر)قیام کنم و همچنین عامل اصلی نهضت و قیام حسین بن علی علیه السلام این نبود که مردم کوفه از وی خواستند اصلا تصمیمات قیام حسین بن علی علیه السلام قبل از دعوت مردم کوفه گرفته شده بود و مهم ترین دلیل قیام امام حسین علیه السلام این بود ککه منکرات فضای دنیای اسلام را فرا گرفته بود .

و امام حسین برای احیای دینی که جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله وصلم بنا گذاشته بود قیام کردند.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 3 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

ای خون اصیلت به شتک ها ز غدیران

                                                                     افشانده شرف ها به بلندای دلیران

جاری شده از کرب و بلا آمده وآنگاه

                                                                      آ میخته با خون سیاووش در ایران    

تو اختر سرخی که به انگیزه تکثیر

                                                                    ترکید بر آیینه خورشید ضمیران

ای جوهر سرداری سرهای بریده

                                                                    وی اصل نمیرندگی نسل نمیران

خرگاه تو می سوخت در اندیشه تاریخ

                                                                     هر بار که آتش زده شد بیشه شیران

آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب

                                                                    نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟

و آن روز که با بیرقی از یک سر بی تن

                                                                     تا شام شدی قافله سالار اسیران

تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند

                                                                   باید که ز خون تو بنوشند کویران

تا اندکی از حق سخن را بگزارند

                                                                   باید که به خونت بنگارند دبیران

حد تو رثا نیست عزای تو حماسه ست

                                                                   ای کاسته شان تو از این معرکه گیران



                             <<حسین منزوی>>

محمدصادق علی بخشی بازدید : 3 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

زیاد به مردم سخت گرفته بود حاکم کوفه بود خیر سرش 

مردم اذیت میشدند

فکر میکردند که اگر امام بیایداز این فلاکت نجات پیدا میکنند

به همین خاطر به امام حسین علیه السلام چه نامه ها که ننوشتند

ولی ای دریغ که این مردم همان مردم زمان پدرش علی هستند ، همان مردم زمان برادرش حسن بن علی هستند که برای چند سکه ناقابل امام زمان خودشونو فروختن ....

امام حسین مسلم بن عقیل را  فرستاد که سفیرش باشد بگذریم...

مردم با مسلم همصدا شدند رفتند دارالاماره را محاصره کردند که یکدفعه

صدایی بلند شد ((ای مردم سپاه شام به سوی شما می آید اگر نروید شما را قتل عام میککند گیسوان زن هایتان را میکشد از آنها پستان میبرد ولی اگر بروید سکه های زرق و برق دار طلا در انتظار  شما هستند ))

به یک روز نکشید که همه پشت سفیر امام حسین را خالی کردند 

امام حسین علیه السلام در یکی از خطبه های بزرگ خود چه زیبا وصف حال این مردم را به رخشان کشید:

«الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاءقَلَّ الدَیّانون»


مردم بنده و بردهء دنیا و جلوه های فریبنده ء آن هستند و دین لقلقه زبانشان است ، تا جایی که گذران زندگی آنها پا برجا باشد ، دین را نگهداری می کنند و زمانی که به بلا آزموده شوند ، دین داران قلیل اند.

ودر همینجا هم بود که جمله ی معروف" انی لا اری الموت الاالسعادة "را فرمودند

خدا کند که ما برای امام زمان خود اینگونه نباشیم...

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

غنای حادثه عاشورا:

هیچ قضیه ای در تاریخ مثلا مربوط به قرن سیزده و چهارده مانند حادثه عاشورا تاریخ معتبر ندارد .

معتبر ترین مورخین اسلامی قضایا را باسند و دلایل محکم بیان میکنند و اینها با هم تطابق دارد .

یکی از دلایلی که سبب شد متن این حادثه محفوظ بماند خطبه های زیادی است که قبل ، در حین  و بعد از حادثه   حضرت اباعبدالله علیه السلام ، حضرت زینب کبری سلام الله علیها و دیگر اصحاب امام حسین علیه السلام خواندند در آن زمان خطبه حکم اعلامیه در این عصر راداشت همینطوری که در این زمان اعلامیه رسمی مخصوصا در جنگ ها بهترین چیز است.

در این حادثه سوال و جواب های زیادی صورت گرفته است ، نامه های زیادی بین افراد مختلف و حضرت امام حسین علیه السلام رد و بدل شده است و همچنین نامه هایی که بین دشمنان رد و بدل شده است .

اینها دلایلی محکمی است که متن اینها هم در تاریخ موجود است.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 2 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

یک نمونه تحریف در حادثه عاشورا حضور حضرت لیلا در کربلا میباشد .

البته که جناب علی اکبر مادری به نام لیلا داشته اند ولی هیچ کجای تاریخ گفته نشده که حضرت لیلا در کربلا حضور داشته اند.

ولی مشاهده میشود چقدر روضه ها درباره لیلا در کربلا گفته شده  گفته اند که جناب علی اکبر وقتی به میدان رفتند حضرت سیدالشهدا به خیمه ی لیلا رفته اند و گفته اند موهایت را پریشان کن و در حق فرزندت دعا کن شاید خدا آنرا به ما برگرداند...

اصلا لیلایی در کربلا وجود نداشته که بخواهد حتی این کار را که خلاف جهت تفکرات و حماسه حسین بن علی است را انجام دهد .

این منطق منطق حسین حسین بن علی نیست منطق حسین منطق ایثار است منطق جانبازی است .

مورخین در تمام کتب معتبر تاریخی نوشته اند که هر کس از امام اجازه خواست اگر میشد حضرت عذری برایش ذکر میکرد ولی وقتی جناب علی اکبر اجازه خواست "فاستاذن اباه فاذن له" یعنی تا اجازه خواست گفت برو.

 منطق ایثار و شرف و جوانمردی حسین بن علی که بدون هیچ عذرو بهانه ای فرزند ارشد خود را روانه میدان میکند و البته این را بگویم هیچ پدری حاضر نیست که فرزند خود را اربا اربا ببیند ولی حضرت سیدالشهدا این کار را کرد تا اسلام زنده بماند  حالا شما مقایسه کنید این منطق جابازی حسین بن علی علیه السلام  را با این چرندو چرت و پرت ها که در می آورند این شاعران شاید از خدا بی خبر.

آدم از این شعر ها خنده اش میگیرد

((((خیز ای بابا از این صحرا رویم * نک به سوی خیمه لیلا رویم // این بیابان جای خواب ناز نیست * ایمن از صیاد و تیرانداز نیست // تو سفر کردی و آسودی زغم * من در این دنیا گرفتار الم)))))


محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

تلنگری به مداحان :

اگر یک مداح قبل از رفتن به منبر و شروع روضه مطالعه زیاد داشته باشد و البته این مطالعه از کتب معتبر باشد ، حتی اگر مطالب تکراری باشند بازهم همان شور در مجلس حاکم میشود .

چرا ما میخواهیم عوض کنیم این واقعه را ، حسین را همان حسین به مردم نشان دهید علی اکبر را همان علی اکبر به مردم نشان دهید ، نه آن علی اکبری که خودتان میخواهید نه آن حسینی که خودتان میخواهید ، حادثه عظیم عاشورا ر ا همان حادثه نشان دهید منطق امام حسین علیه السلام را همان منطق نشان دهید نه منطق ساخته ی ذهن خودتان .

منطق حسین منطق فرار نیست ، منطق حسین منطق از زیر بار مسولیت شانه خالی کردن نیست، منطق حسین منطق نجات بشریت است منطق حسین  راه و روش آزادگی و مردانگی است   

اینها را همانگونه به مردم بفهمانید که بوده اند (نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم)


آن مرد بی همتا                  در قلب این صحرا  

                        نهضت کند بر پا                            

محمدصادق علی بخشی بازدید : 6 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

تشویش... فکر... دغدغه...! ما بی قراریم

                                                             کافیست هجران بیش از این طاقت نداریم   

در حسرت یک صبح زیباییم، اما

                                                             تلخ غروب جمعه ها را می شماریم

ما خسته ایم از تنگ دستیهای این فصل

                                                              چشم انتظار رونق سبز بهاریم              

ای رودساز باتلاق بی مروت!

                                                              یک دست بیرون مانده یعنی اینکه داریم...             

سر می دهیم آواز بلعیده شدن را

                                                              یعنی که دستان تو را امیدواریم                   

زرد است شعر سست من می دانم اما

                                                               یک مصرع سرسبز آمد کرد یاریم        

زیباتر از ما گفت سلمان حال ما را:

                                                             « ما بی تو تا دنیاست دنیایی نداریم »

                                                                                  مسعود سام

محمدصادق علی بخشی بازدید : 3 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

تحریف های زیادی بر امام حسین (ع)  ونهضت بزرگ ایشان وارد شده است که این تحریفها بسیار بزرگ بوده به طوری که در حال حاضر تا میگوئیم امام حسین همه به یاد گریه ، عزا ، شیوٍن و... می افتند .

همانطور که در مطلب قبلی گفتم حادثه عاشورا دارای دو بعد است سفیدونورانیکه حماسه حسین بن علی علیه السلام را نشان میدهد و بعد تاریک و ظلمانی که جنایات یزیدبن معاویه را نشان میدهد. متاسفانه به دلیل همین تحریف ها مردم ما بشتر به صفحه تاریک و ظلمانی حادثه عاشورا نگاه میکنند ،نه اینکه بگوییم گریه و رثا برای امام حسین علیه السلام بد است اتفاقا تمام اهل بیت هم بر موضوع گریه بر امام حسین علیه السلام تاکید فراوان داشته اند که حتی امام صادق علیه السلام خودشان در منزل خودشان مجلس روضه به پا میکردند پس گریه برای امام حسین علیه السلام و مصیبت وارده به ایشان و خانواده محترمشان  خوب است ولی این گریه جایی تاثیرگزار است ،جایی درس آموز است که همراه با آن وبیشتر حتی از حماسه و از کار بزرگ امام حسین علیه السلام صحبت شود تا از مصیبت های ایشان اینجاست که ما میتوانیم درس زندگی ، درس شرف ، درس آزادگی را از حسین بن علی علیه السلام بگیریم ولا غیر...

و به  قول زنده یا حسین منزوی:

حدّ تو رثا نیست عزای تو حماسه است

           ای کاسته شان تو از ایم معرکه گیران

محمدصادق علی بخشی بازدید : 3 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

کربلا از جهات مختلفی دارای دو صفحه است یکی سیاه و ظلمانی ویکی زیبا و نورانی که در هر دو صفحه قهرمانانی وجود دارد.

در صفحه ی ظلمانی و سیاه آن میتوانیم جنایاتی را ببینیم که در مشرق زمین سابقه نداشته است و جنایاتی صورت گرفته که بی نظیر است در این صفحه قهرمانان جنایت ابن زیاد ها هستند ، یزیدها هستند ، عمرسعد ها هستند .

در این صفحه اینقدر مصیبت است اینقدر رثا است اینقدر مرصیه است که در نوشته جای نمیگیرد .

ولی آیا تاریخ کربلا آیا حرکت بزرگ امام حسین همین است . فقط گریه فقط مرصیه فقط زجر یا امام حسین با حرکت بزرگ خویش چیز بزرگ تری را هم به ما نشان دادند؟

این همان صفحه ی نورانی است این صفحه هم قهرمانانی دارد که جان خود را آبروی خود را طفل شیر خوار خود را نه برای خودشان نه برای قیبله خودشان و نه حتی برای جامعه عرب بلکه برای بشریت از دست دادند قهرمانانی که بعد از گذشت 1400 سال هنوز هم اسمشان بر سر زبان هاست. 

قهرمانان این صفحه طفل 6ماهه است جوان 13 ساله است فرزندان رسول خدا است و این صفحه همان صفحه ای است که بشریت به آن افتخار میکند .

چرا فقط از روضه ها صبحت کنیم بیایید از حماسه های حسین ابن علی هم سخنی بگوییم ، چرا فقط گریه کنیم بیایید بفهمیم که حسین بن علی برای چه همه چیزش را از دست داد .

فقط به صحه سیاهش نگاه نکنیم به افتخاراتش هم افتخار کنیم و از آن درس بگیریم... 

 

برگرفته از کتاب حماسه حسینی (استاد شهید مطهری)

محمدصادق علی بخشی بازدید : 3 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

شمر بن فرط ضیابی کلابی معروف به شمربن ذی‌الجوشن یکی از فرماندهان سپاه امیرالمؤمنین علی (ع) در جنگ صفین بود که تا مرز شهادت پیش رفت و جانباز شد ولی با گذشت زمان در لشکر خوارج قرار گرفت و در واقعه عاشورا در لشکر عبیدالله بن زیاد سر بهترین مخلوق خدا را از پیکر مبارکش جدا نمود.
شمری که تا مرز بهشت رفت اینک جایگاهی در جهنم دارد که هرکسی در آن جایگاه پست قرار نمی گیرد و تنها دلیل آن هم بی بصیرتی شمر و نشناختن امام زمان خود بود زیرا که شمر مادیات دنیا را به لذت های آخرت فروخت.

 

امروز هم در کشور ما هستند افرادی که روزی ادعای اطاعت از رهبری داشته اند اما امروز مدعی پست و مقامهستند و خون مردم را میمکند تا بر اندوخته هایشان افزوده شود. در حوادث سال 88 خوب دیدیم عده ای چگونه چهره واقعی خود را به نمایش همگان گذاشتند و هنوز هم بر طبل بی بصیرتی خود می کوبند. کشور ما از ابتدای انقلاب شمر های زیادی را به خود دیده است ولی اگر از واقعه عاشورا و درس بصیرت را می آموختند هرگز تن به این خیانت نمی دادند....

محمدصادق علی بخشی بازدید : 3 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

بریربن خضیر همدانی

بریر مردی زاهد و عابد بود و او را سید القراء مینامیدند {منتهی الآمال 1/434} ودر شمار تابعین اندیشمند و مجتهدین و متعبدین است و از شیوخ و بزرگان قاریان قرآن و پیروان و شعیان علی علیه السلام و از خاندان با اصالت کوفه و کتابی دارد باعنوان (القضایا والاحکام ) که نزد شیعه از اصول معتبره است و از امیر المومنین و حسن علیهما السلام روایت میکند {سفینة البحار1/226}

مورخین گفته اند وقتی خبر حرکت امام حسین به بریر رسید . وی از کوفه به جانب مکه حرکت کرد تا با امام همراهی نمایدو با امام به کربلا آمد و شهید شد .{انصار الحسین/121}

در ادامه مطلب اطلاعات بیشتری درباره این حضرت درج کرده ام.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 40
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 23
  • بازدید ماه : 22
  • بازدید سال : 72
  • بازدید کلی : 254