امام حسن علیه السلام میدانست که بعدا به او خواهند گفت او از دین جدش خارج شده لهذا وصیتنامه ای نوشت و نزد برادرش محمد حنفیه گذاشت و اول آنرا با جمله زیر شروع کرد:
بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. هَذَا مَا أَوْصَی بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِیطَالِبٍ إلَی أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّه
و در این جمله است که امام علیه السلام راز قیام خود را بیان میکند :
إنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِی أُمَّه جَدِّی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ؛ أُرِیدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَی عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَسِیرَ بِسِیرَه جَدِّی وَسِیرَه أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهالسلام.
((من خروج نكردم از برای تفریح و تفرّج؛ و نه از برای استكبار و بلندمنشی، و نه از برای فساد و خرابی، و نه از برای ظلم و ستم و بیدادگری! بلكه خروج من برای اصلاح امّت جدّم محمّد صلّی الله علیه وآله است. من میخواهم امر به معروف نمایم، و نهی از منكر كنم؛ و به سیره و سنّت جدّم، و آئین و روش پدرم علیّ بن أبی طالب علیه السّلام رفتار كنم))
درست است از عوامل قیام امام حسین علیه السلام عامل دعوت مردم کوفه و امتناع از بیعت با یزید است ولی در اینجا دیگر عامل قیام حسین علیه السلام دیگر دعوت مردم کوفه یا امتناع از بیعت نیست . مسئله جدی تر و مهم تری در پیش است اینها اگر از من بیعت هم نخواهند ساکت نخواهم نشست . مردم دنیا بدانند حسین بن علی جاه طلب و طالب پست وقام نبوده مرد اخلالگری نبوده ظالم و ستمگر نبوده او مصلح بوده و در روز عاشورا هم میفرمایند :
«ألا وَ اِنَ الدَعِیَ ابنَ الدَعِیِ قَد رَکَزَنی بَینَ اثنَتَینِ بَینَ السَلَهِ وَ الذَلَهِ وَ هَیهاتَ مِنَا الذِلَه یَأبَی اللهُ ذلِکَ لَنا وَ رَسُولُهُ و المُؤمِنُونَ وَ حُجورٌ طابَت وَ طَهُرَت وَ اُنوفٌ حَمِیَهٌ وَ نُفُوسٌ اَبِیَهٌ مِن اَن نُؤثِرَ طاعَهَ الِلئامِ عَلی مَصارِعِ الکِرام؛
(( آگاه باشید که این مرد ناپاک و پسر ناپاک عبیدالله ابن زیاد مرا بین دو چیز ثابت نموده است: یا با شمشیر جنگ کردن و شربت شهادت نوشیدن، یا تن به ذلت و خواری دادن. چقدر ذلت از ما دور است! خداوند بر ما زبونی و ذلت را نمی پسندد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنین نمی پسندند؛ و دامن های پاک و پاکیزه ای که ما را در خود پرورش داده اند، و سرهای پرحمیت، و نفس های استواری که ابدا زیر بار ظلم و تعدی نمی روند، بر ما نمی پسندند که اطاعت فرومایگان و زشت سیرتان را بر قتلگاه کریمان و ثروتمندان ترجیح دهیم.))
این روح از روز اول در وجود حسین بن علی علیه السلام متجلی بود و به قول خود حضرت جزء خون و حیاتشن شده بود .
در آن لحظات آخر که حضرت افتاده اند و قدرت حرکت ندارند باز میبینیم غیرت سراسر و جود حسین را فرا گرفته است یک نفر برای اینکه ببیند امام زنده است میگوید حسین به خیام تو حمله کردند .
امام به زحمت ولی با صلابت به نیزه تکیه میزنند و میفرمایند :
وَیْلَکُمْ یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُم
((ای پیروانآل ابی سفیاناگر دین ندارید و از قیامت نمیهراسید، در دنیایتان آزاده باشید ))
کسی فریاد زد و گفت چه میگوئی ای فرزند فاطمه ؟
امام فرمود :
انا اقتالکم و انتم تقتلوننی والنسئ لیس علیهن جناح
طرف شما من هستم پیکر حسین آماج ضربات شماست ولی روح حسین حاضر نیست تا او زنده است کسی نزدیک خیام حرم او برود.