تمایل بشر به اسطوره سازی:
در بشر یک حسی است که حس قهرمان سازی است ، حس قهرمان پرستی است .
مثلا برای نوابغی مثل ابوریحان بیرونی ، ابو علی سینا ، شیخ بهائی و... برای خودشان اسطوره هایی ساخته اند برای خود افسانه هایی درست کرده اند که بیا و ببین پس در اینکه مردم افسانه ساز هستند شکی نیست و فقط هم به حادثه ی عاشورا اختصاص ندارد .
حالا مردم از ابو علی سینا ،از شیخ بهائی ، از ابوریحان بیرونی برای خودشان هرچقدر میخواهند افسانه بسازند به کجا ضرر میزنند ؟ چه چیزی را تحریف کرده اند ؟ هیچی؟ ولی فرق است میان افسانه ای ، داستان جعلی ، تحریفی و یک حادثه مهم تاریخی .
اما افرادی که شخصیت پیشوایی دارند یعنی قول آنها فعل آنها قیام آنها ، نهضت آنها سند و حجت است در اینها نباید تحریفی ایجاد شود .
مثلا ما چقدر افسانه در باره حضرت امام علی علیه السلام و دیگر پیشوایان داریم ؟ خیلی
این حس اسطوره سازی خیلی کارها کرده . ما که نباید یک سند مقدس را در دستان اسطوره ساز ها قرار دهیم . وظیفه ما بیرون آوردن این وقایع از دست اسطوره ساز هاست اسطوره ساز ها هرچقدر درباره ی چیز های دیگر میخواهند افسانه بسازند بسازند به درک ولی برای حادثه عاشورا ما نباید بگذاریم این مکتب منحرف شود که اگر اینگونه شد فاتحه دین خوانده شده است.