loading...
ایستادگی تا آخر خط...
محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 

 

شمر برای حضرت ابوالفضل و برادرانش امان نامه آورده بود .

آمدند گفتند :(( ماتقول؟)) چه میگویی ؟ 

شمر گفت : برای شما مژده و بشارتی آورده ام ، از امیر عبید الله برای شما امان آورده امد ، شما آزادید ،الآن بروید که جان به  سلامت میبرید .

گفتند : خفه شو خدا تو و آن امیرت ابن زیاد را لعنت کند ،ما امام خومان ، برادر خودمان را اینجا رها کنیم که تأمین خواهیم بود ؟

در شب عاشورا اولین کسی که اعلام یاری به ابا عبدالله کرد حضرت عباس بود.

بگذریم از مبالغه های احمقانه ای که کردند ولی ایشان  طبق تاریخ بسیار رشید ، بسیار شجاع ، بسیار دلیر ، بلند قدو خو ش رو  وزیبا بود ( وکان یدعی قمر بنی هاشم)که او را ماه بنی هاشم لغب داده بودند.

در روز عاشورا حضرت عباس علیه السلام اذن میدان خواستند عرض کردند : به من اجازه بدهید به میدان بروم سینه من تنگ شده میخواهم جان خود را قربان شما کنم . امام حسین علیه السلام فرمودند : حالا که میخواهی بروی برو بلکه بتوانی کمی آب برای کودکان بیاوری.

اینجاست که دلاوری ، انسانیت و عظمت عباس بیش از پیش معلوم میشود  از بین 4000 نفر که دور شریعه را گرفته بودند یکتنه رد میشوند و وارد شریعه میشود مشک را پر میکند بعد کمی آب در مشک خود میگیرد و بعد از مدتی آب را بدون آنکه بخورد روی آب ریخت  هیچکس در آن لحظه نفهمید چرا اینگونه کرد این مرد فداکار تا اینکه حضرت بعد از حرکت شروع به رجز خواندن کرد :

یا نفس من بعد الحسین هونی     وبعده لاکنت ان تکونی

هذا الحسین    شارب   المنون     وتشربین   بارد  المعین

هیهات   ما   هذا   فعال   دینی     ولا فعال صادق   الیقین

((ای نفس ابوالفضل . میخواهم بعد از حسین دیگر زنده نمانی . حسین دارد شربت مرگ مینوشد و تو میخواهی آب بیاشامی؟. پس مردانگی کجا رفت ، شرف کجا رفت؟ هرگز دین من به من اجازه نمیدهد.))

حضرت به دلیل داشتن امانت گرانبهای خود راه برگشت را عوض کردند و از راه دیگری به طرف خیمه ها رفتند. 

ادامه دارد...

محمدصادق علی بخشی بازدید : 2 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

تمایل بشر به اسطوره سازی:

در بشر یک حسی است که حس قهرمان سازی است ، حس قهرمان پرستی است .

مثلا برای نوابغی  مثل  ابوریحان بیرونی ، ابو علی سینا ، شیخ بهائی و...  برای خودشان اسطوره هایی ساخته اند برای خود افسانه هایی درست کرده اند که بیا و ببین  پس در اینکه مردم افسانه ساز هستند شکی نیست و فقط هم به حادثه ی عاشورا اختصاص ندارد .

حالا مردم از ابو علی سینا ،از شیخ بهائی ، از ابوریحان بیرونی برای خودشان هرچقدر میخواهند افسانه بسازند به کجا ضرر میزنند ؟ چه چیزی را تحریف کرده اند ؟ هیچی؟ ولی فرق است میان افسانه ای ، داستان جعلی ، تحریفی و یک حادثه مهم تاریخی .

اما افرادی که شخصیت پیشوایی دارند یعنی قول آنها فعل آنها قیام آنها ، نهضت آنها سند و حجت است در اینها نباید تحریفی ایجاد شود .

مثلا ما چقدر افسانه در باره حضرت امام علی علیه السلام و دیگر پیشوایان داریم ؟ خیلی

این حس اسطوره سازی خیلی کارها کرده . ما که نباید یک سند مقدس را در دستان اسطوره ساز ها قرار دهیم . وظیفه ما بیرون آوردن این وقایع از دست اسطوره ساز هاست اسطوره ساز ها هرچقدر درباره ی چیز های دیگر میخواهند افسانه بسازند بسازند به درک ولی برای حادثه عاشورا ما نباید بگذاریم این مکتب منحرف شود که اگر اینگونه شد فاتحه دین خوانده شده است.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

اغراض دشمنان



1-عوامل عمومی به طور کل در تمامی تواریخ دنیا وجود دارد .

عامل اغراض دشمنان هم جزء همین دسته است .

دشمن برای اینکه به هدف خود برسد تغییر و تبدیل هایی در متن تاریخ میدهد و یا توجیه وتفسیر هایی ناروا از تاریخ میکند.

و در حادثه ی عاشورا هم این عامل برای تحریف در نهضت حسین بن علی علیه السلام وجود داشته است.

همانطوری که در دنیا معمول است دشمنان نهضتهای مقدس را به افساد و اخلال و ایجاد اختلاف و امثال اینها متهم میکنند که حکومت اموی در این رابطه بیکار ننشست و تلاش های فراوانی کرد تا یک چنین رنگی به نهضت حسین علیه السلام بدهد.

از همان روز اول و قبل از رسیدن حضرت سیدالشهدا به کربلا که مسلم در کوفه بود یزید بن معاویه نامه ای نوشت برای ابن زیاد که مسلم آ؛مده تا فساد کند و جامعه را به آشوب بکشد برو و او را دستگیر کن و وقتی هم که مسلم را دستگیر کردند ابن زیاد گفت:پسر عقیل تو آمدی در این شهر آشوب کردی.

حکومت اموی برای اینکه در این واقعه تحریف معنوی ایجاد کرده باشد از این نوع قضایا زیاد گفت ولی تاریخ اسلام تحت تاثیر قرار نگرقت که قیام حسین بن علی قیام نابجایی باشد . پس دشمن نتوانست در حادثه کربلا تحریفی ایجاد کند که
 متاسفانه هرچه تحریف شده از جانب دوستان بوده است.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

یكى دیگر از فرزندان امام حسن علیه السلام كه در كربلا شهید شد ، ابو بكر نام داشت
سن او را ۳۵ سال گفته‏اند .۱ 

بیشتر منابع ، نام او را در كنار عبد اللَّه و قاسم آورده‏اند .۲ بنا بر این ، سه تن از فرزندان امام حسن علیه السلام در كربلا شهید شده‏اند .
برخى از منابع ، ابو بكر را كنیه عبد اللَّه مى‏دانند .۳ اگر این‏چنین باشد ، امام مجتبى علیه السلام ، دو فرزند به نام عبد اللَّه داشته است : عبد اللَّه اكبر - كه شوهر سَكینه ، دختر امام حسین علیه السلام بوده‏۴ - ۵ و در كربلا ، به شهادت رسیده است‏۶ ؛ و دیگرى عبد اللَّه اصغر ، كه خُردسال بود و در آخرین ساعات روز عاشورا ، در دامان امام حسین علیه السلام به شهادت رسید.۷ 
نكته دیگر، این‏كه در برخى منابع ، به جاى «ابو بكر بن‏حسن»، نام او «ابو بكر بن حسین» ، ضبط شده است كه ظاهراً تصحیف شده است ؛ زیرا كسى فرزندى با این نام براى امام حسین علیه السلام ، ذكر نكرده است‏۸ .۹ 
نام وى در «زیارت رجبیّه»۱۰ آمده است. همچنین در «زیارت ناحیّه مقدسه» ، در باره وى آمده است:
السَّلامُ عَلى‏ أبی بَكرِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الزَّكِیِّ الوَلِیِّ ، المَرمِیِّ بِالسَّهمِ الرَّدِیِّ ، لَعَنَ اللَّهُ


1.لباب الأنساب : ج ۱ ص ۴۰۰ .

2.نسب قریش : ص ۵۰ ، جمهرة أنساب العرب : ص ۳۹ .

3.المجدىّ : ص ۱۹ ، عمدة الطالب : ص ۶۸ .

4.در المُحَبَّر (ص ۴۳۸) آمده است : سَكینه دختر حسین بن على بن ابى طالب ، با عبد اللَّه پسر حسن بن على بن ابى طالب ، ازدواج كرد و وى ، شوهر دوشیزگى او بود و پیش از عروسى‏شان در گذشت .

5.المجدىّ : ص ۱۹ ، شرح الأخبار : ج ۳ ص ۱۸۱ .

6.المجدىّ : ص ۱۹ .

7.ر . ك : ص ۲۲۳ (عبد اللَّه بن حسن علیه السلام) .

8.الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج ۱ ص ۴۷۶ ، مقاتل الطالبیّین : ص ۹۲ .

9.آنان كه براى امام حسین علیه السلام فرزندى به نام ابو بكر ذكر كرده‏اند ، براى امام حسن علیه السلام فرزندى به نام ابو بكر نیاورده‏اند، با آن كه مشهور بوده است . نكته دیگر، این كه نام قاتل هر دو ، عبد اللَّه بن عُقْبه غَنَوى ذكر شده است . اینها صورت گرفتن تصحیف در این باره را تقویت مى‏كند (ر . ك : الطبقات الكبرى / الطبقة الخامسة من الصحابة : ج ۱ ص ۴۷۰ و ۴۷۶) . در تاریخ الطبرى (ج ۵ ص ۴۶۸)، «أبو بكر بن الحسن» و (همان: ج ۵ ص ۴۴۸) «أبو بكر بن الحسین» آمده است .

10.ر . ك : دانش‏نامه امام حسین علیه السلام : ج ۱۲ ص ۱۱۶ ح ۳۲۸۰ (زیارت امام علیه السلام در اوّل رجب) .

محمدصادق علی بخشی بازدید : 3 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

امام حسن علیه السلام میدانست که بعدا به او خواهند گفت او از دین جدش خارج شده لهذا وصیتنامه ای نوشت و نزد برادرش محمد حنفیه گذاشت و اول آنرا با جمله زیر شروع کرد:

بِسْمِ اللَهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. هَذَا مَا أَوْصَی‌ بِهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی‌طَالِبٍ إلَی‌ أَخِیهِ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفِ بِابْنِ الْحَنَفِیَّه

و در این جمله است که امام علیه السلام راز قیام خود را بیان میکند :

إنِّی‌ لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلاَبَطِرًا وَلاَمُفْسِدًا وَلاَظَالِمًا وَإنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْءصْلاَحِ فِی‌ أُمَّه جَدِّی‌ مُحَمَّدٍ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَیْهِ وَءَالِهِ؛ أُرِیدُ أَنْ ءَامُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهَی‌ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَأَسِیرَ بِسِیرَه جَدِّی‌ وَسِیرَه أَبِی‌ عَلِیِّ بْنِ أَبِی‌ طَالِبٍ علیه‌السلام. 

((من‌ خروج‌ نكردم‌ از برای‌ تفریح‌ و تفرّج‌؛ و نه‌ از برای‌ استكبار و بلندمنشی‌، و نه‌ از برای‌ فساد و خرابی‌، و نه‌ از برای‌ ظلم‌ و ستم‌ و بی‌دادگری‌! بلكه‌ خروج‌ من‌ برای‌ اصلاح‌ امّت‌ جدّم‌ محمّد صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ است. من‌ می‌خواهم‌ امر به‌ معروف‌ نمایم‌، و نهی‌ از منكر كنم‌؛ و به‌ سیره‌ و سنّت‌ جدّم‌، و آئین‌ و روش‌ پدرم‌ علیّ بن‌ أبی‌ طالب‌ علیه‌ السّلام‌ رفتار كنم‌))

درست است  از عوامل قیام امام حسین علیه السلام   عامل دعوت مردم کوفه و امتناع از بیعت با یزید است ولی در اینجا دیگر عامل قیام حسین علیه السلام  دیگر دعوت مردم کوفه یا امتناع از بیعت نیست  . مسئله جدی تر و مهم تری در پیش است اینها اگر از من بیعت هم نخواهند ساکت نخواهم نشست . مردم دنیا بدانند حسین بن علی جاه طلب و طالب پست وقام نبوده مرد اخلالگری نبوده ظالم و ستمگر نبوده او مصلح بوده و در روز عاشورا هم میفرمایند :

«ألا وَ اِنَ الدَعِیَ ابنَ الدَعِیِ قَد رَکَزَنی بَینَ اثنَتَینِ بَینَ السَلَهِ وَ الذَلَهِ وَ هَیهاتَ مِنَا الذِلَه یَأبَی اللهُ ذلِکَ لَنا وَ رَسُولُهُ و المُؤمِنُونَ وَ حُجورٌ طابَت وَ طَهُرَت وَ اُنوفٌ حَمِیَهٌ وَ نُفُوسٌ اَبِیَهٌ مِن اَن نُؤثِرَ طاعَهَ الِلئامِ عَلی مَصارِعِ الکِرام؛

(( آگاه باشید که این مرد ناپاک و پسر ناپاک عبیدالله ابن زیاد مرا بین دو چیز ثابت نموده است: یا با شمشیر جنگ کردن و شربت شهادت نوشیدن، یا تن به ذلت و خواری دادن. چقدر ذلت از ما دور است! خداوند بر ما زبونی و ذلت را نمی پسندد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنین نمی پسندند؛ و دامن های پاک و پاکیزه ای که ما را در خود پرورش داده اند، و سرهای پرحمیت، و نفس های استواری که ابدا زیر بار ظلم و تعدی نمی روند، بر ما نمی پسندند که اطاعت فرومایگان و زشت سیرتان را بر قتلگاه کریمان و ثروتمندان ترجیح دهیم.))

این روح از روز اول در وجود حسین بن علی علیه السلام متجلی بود  و به قول خود حضرت جزء خون و حیاتشن شده بود . 

در آن لحظات آخر که حضرت افتاده اند و قدرت حرکت ندارند باز میبینیم غیرت سراسر و جود حسین را فرا گرفته است  یک نفر برای اینکه ببیند امام زنده است میگوید حسین به خیام تو حمله کردند  .

امام به زحمت ولی با صلابت به نیزه تکیه میزنند و میفرمایند :

وَیْلَکُمْ یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُم‏

((ای پیروانآل ابی سفیاناگر دین ندارید و از قیامت نمی‌هراسید، در دنیایتان آزاده باشید ))

کسی فریاد زد و گفت چه میگوئی ای فرزند فاطمه ؟

امام فرمود :

انا اقتالکم و انتم تقتلوننی والنسئ لیس علیهن جناح

طرف شما من هستم پیکر حسین آماج ضربات شماست  ولی روح حسین  حاضر نیست تا او زنده است کسی نزدیک خیام حرم او برود.


محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

آیا    علما     مسئول تحریفات عاشورا هستند   و یا       مردم عادی؟

اینکه امروز وظیفه کیست که با این تحریفات مبارزه کند یک مطلب مهم است آیا فقط حوزه های علمیه مسئولند و عوام نباید کاری کنند ویا نه فقط عوام مسئولند و طلاب و حوزه های علمیه هیچ کاری نباید انجام دهند؟

و اینکه در گذشته مسئول که بوده هم یک مسئله مهم تر.

معمولا در اینگونه موضوعات هر دو گروه تقصیر را بر گردن یکدیگر می اندازند .

علما معمولا میگویند  :

مقصر این مردم هستند که در جهل و نادانی به سر میبرند و از بس نادان و نلایق هستند که سزاوار همین دروغ ها و مهملات اندو شایستگی شنیدن حقایق را ندارند.

ومردم :

هم که میگویند علما باید این مسائل را برای مردم روشن کند.

 

 

شما کدام گروه را مسئول میدانید             علما                یا                      مردم                       ؟

 

محمدصادق علی بخشی بازدید : 4 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

امام حسین علیه السلام  بیشتر چیز هایی را که انسان ها معمولا به زبان می آورند و در عمل عامل کم است را در وجود خود د اشت.

روح امام حسین اینقدر متعالی شده بود اینقدر پیشرفت داشت که به نقطه اوج خود رسیده بود .  یک مرد ، یک پدر، یک فرمانده که میدانست تا چند لحظه ی دیگر ناموسش به اسارت میرود ، پدری که قطعه قطعه شدن فرزندش را دیده بود  ، فرمانده ای که تمام اصحابش را از دست داده خودش به بالای سرشان رفته فرمانده ای که (هل من ناصر ) گفته انسانی که از فرط تشنگی و گرسنگی آسمان بر او تیره و تار شده و او همه اینها را از دست داده ولی یک چیز هنوز برای او مانده و آن روح بلند و آزاد حسین بن علی علیه السلام است که تا به حال شکست نخورده و شکست نمیخورد. هیچکس یک چنین فضائلی از انسانیت ندیده بجز کربلا و حادثه بزرگ و نهضت عظیم حسین بن علی علیه السلام را .

پس یک چنین حادثه ای باید زنده بماند ، باید باقی بماند ولی به صورتی که خود آن حادثه به وجود امده دنه آنطوری که خودمان میخواهیم . حادثه ای که در آن یک جمعیت هفتاد و دو نفری یک لاشگر عظیم سی هزار نفری را شکست دادند .

 پیروزی اینها را این مطلب اثبات میکند که با اینکه این جمعیت هفتاد و دو نفری میدانستند که کشته شدنشان قطعی و صد درصدی است هیچ یک از آنها به سپاه دشمن ملحق نشد ولی میبینیم که از آن سپاه سی هزار نفری که فکر میکردند پیروزیشان قطعی است یکی از سرداران سپاهش (حربن یزید ریاحی) به سپاه حسین بن علی میرود نه بی احساس با عشق و این دلیل روحی بود که اینها برده و آنها باخته اند.

عمرسعد هم با کارهایی که کرد نشان داد که شکست روحی سنگینی از ابا عبدالله خورده است

در آن زمان قبل از مبارزه یک نفر از این سپاه و نفر دیگر از آن سپاه با یکدیگر میجنگیدند و زور آزمایی میکردند تا قدرت سپاهشان را به رخ دشمن بکشند .

 در کربلا چند نفری که برای جنگ تن به تن آمده بودند اینقدر اصحاب حسین علیه السلام به آنها نیروی روحی دادند که عمر سعد گفت : جنگ تن به تن را دیگر تعطیل کنید.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 1 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

خدایی نکرده هدف من از پست این مطلب این نیست که یک نفر رو خراب کنم فقط میخوام ببینید که کسی که هزاران نفر مستمع پای مجلسش میشینن میخواد جواب خدا رو چی بده ...

آیا این همه آدم ککه میرن تو این جور مجلسا از کاری که امام حسین علیه السلام کرد با این شعر های دری وری میتونن چیزی بفهمن  یا فقط فکرشون سفر به کربلاست ؟

سوال : آیا زیارتی که توش فقط عشق باشه و هیچ مفهومی نداشته باشه به درد میخوره؟

آیا امام حسین علیه السلام راضیه که فقط از حرمش بخونن نوکراش ؟

آیا امام حسین فقط برای این شهید شد فقط برای این اون همه عذاب کشید که الان فقط بگیم حرم حرم حرم همین ؟

اگه اینطوری باشه که هیچکدوم از کارای ما هیچ کدوم از گریه کردنا مون  به درد نمیخوره

این شعر یکی از اون آقایونیه که مجلساش شلوغه توجه کنید:

باز هواییم کن/هرچی دارم ازم بگیر کربلاییم کن 
تورو به حق مادرت نینواییم کن/کبلاییم کن 
عکس کربلات توسینه قابه/دنیا بی حسین برام سرابه 
حتی بهشتم بی تو عذابه/آره عذابه

اللهم الرزقنا حرم حرم*اللهم الرزقنا حرم حرم

خدا کنه اینجور آدمه به لطف امام حسین اصلاح بشن .

محمدصادق علی بخشی بازدید : 4 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 تعداد شهدای مربوط به نهضت عاشورا كه قبل از شهادت امام و یارانش در كربلا شهید شده اند، بیش از تعداد هفتاد و دو شهید مشهور است. چون برخی از یاران امام در كوفه و در مناطق دیگر قبل و پس از حادثه عاشورا به شهادت رسیده اند كه همه آنها را در فهرست اسامی شهدای نهضت عاشورا قرار می دهند. مجموع شهدای این نهضت را صد و چهارده نفر ذكر كرده اند اما شیخ مفید و برخی از مورخان منحصراً تعداد شهدای كربلا و روز عاشورا را هفتاد و دو نفر ذكر كرده اند.[1]

اما اسامی شهدای نهضت عاشورا طبق ترتیب حروف الفبا بدین صورت است:

1. ابوبكر بن علی ـ علیهالسلام ـ 2. ابوبكر بن حسن ـ علیهالسلام ـ 3. ابوالحتوف انصاری 4. ادهم بن امید عبدی 5. اسلم غلام امام حسین ـ علیهالسلام ـ 6. امیة بن سعد طائی 7. انس بن حرث كاهلی 8. بریر بن خضیر همدانی 9. بشر بن عمر حضرمی 10. بكر بن حی تمیمی 11. جابر بن حجاج تمیمی 12. جبلة بن علی شیبانی 13. جعفر بن علی ـ علیهالسلام ـ 14. جعفر بن عقیل 15. جنادة بن حرث سلمانی 16. جناده بن كعب انصاری 17. جندب بن حجیر فولانی 18. جون مولا ابوذر 19. جوین بن مالك تمیمی 20. حارث بن امرء القیس كندی 21. حارث غلام و برده حمزه 22. حباب بن عامر تمیمی 23. حبشی بن قیس نهمی 24. حبیب بن مظاهر اسدی 25. حجاج بن بدر سعدی 26. حجاج بن سروق جعفی 27. حر بن یزید ریاحی 28. حلاس بن عمرو راسبی 29. حنظله بن اسعد شبامی 30. رافع غلام مسلم ازدی 31. زاهر بن عمر كندی 32. زهیر بن سلیم ازدی 33. زهیر بن قین بجلی 34. زیاد بن عریب صائدی 35. سالم عبد عامر عبدی 36. سالم غلام بنی المدینه كلبی 37. سعد بن حرث انصاری 38. سعد غلام علی ـ علیهالسلام ـ 39. سعد غلام عمر بن خالد 40. سعید بن عبدالله حنفی 41.سلمان بن مضارب بجلی 42. سلیمان غلام امام حسین ـ علیهالسلام ـ 43. سواربن منعم نهمی 44. سوید بن ابی المطاع الخثعمی 45. سیف بن حرث جابری 46. سیف بن مالك عبدی 47. شبیب برده حرث جابری 48. شوذب شاكری 49. ضرعامر بن مالك تغلبی 50. عائذ بن مجمع عائذی 51. عابس شاكری 52. عامر بن مسلم عبدی 53. عباد بن مهاجر جهنی 54. عباس بن علی ـ علیهالسلام ـ 55. عبدالله بن علی ـ علیهالسلام ـ 56. عبدالله بن حسن ـ علیهالسلام ـ 57. عبدالله بن حسین 58. عبدالله بن بشر خثعمی 59. عبدالله بن عمیر كلبی 60. عبدالله بن عروه غفاری 61. عبدالله بن مسلم 62. عبدالله بن تقیطر 63. عبدالله بن یزید عبدی 64. عبیدالله بن یزید عبدی 65. عبدالاعلی بن یزید كلبی66. عبدالرحمن بن عقیل 67. عبدالرحمن بن عبدالرب انصاری 68. عبدالرحمن بن عروه غفاری 69. عبدالرحمن ارحبی 70. عبدالرحمن بن مسعود تمیمی 71. عثمان بن علی ـ علیهالسلام ـ 72. عقبة بن صلت جهنی 73. علی بن حسین ـ علیهالسلام ـ (علی اكبر) 74. عمر بن جناده انصاری 75. عمر بن ضبیعه ضبعی 76. عمروبن خالد صیداوی 77. عمروبن عبدالله جندعی 78. عمر بن قرظه انصاری 79. عمر بن كعب ابو شامر صائدی 80. عمار بن حسان طلائی 81. عمار بن سلامه دالانی 82. عمار بن صلخب ازدی 83. عون بن عبدالله بن جعفر 84. قارب غلام امام حسین ـ علیهالسلام ـ 85. قاسم بن حسن ـ علیهالسلام ـ 86. قاسم بن حبیب ازدی 87. قاسط بن زهیر تغلبی 88. قعنب نمری 89. قیس بن مسهر صیداوی 90. كردوس تغلبی 91. كنانه تغلبی 92. مالك بن سریع جابری 93. مجمع عائذی 94. مجمع جهنی 95. مسلم بن عقیل 96. مسلم بن عوسجه اسدی 97. مسلم بن كثیر ازدی 98. مسعود بن حجاج تیمی 99. محمد بن عبدالله بن جعفر 100. محمد بن مسلم 101. محمد بن ابی سعید بن عقیل 102. مقسط بن زهیر تغلبی 103. منجح غلام امام حسن ـ علیهالسلام ـ 104. موتع بن ثمامه اسدی 105. نافع بن هلال جملی 106. نصر غلام امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ 107. نعمان راسبی 108. نعیم انصاری 109. واضع غلام حرث سلمانی 110. هانی بن عروه مرادی 111. یزید بن ثبیط عبدی 112. یزید بن زیاد كندی 113. یزید بن مغفل جعفی 114. ام وهب نمریه قاسطیه همسر عبدالله بن عمیر كلبی.[2]

اما كیفیت شهادت و محل شهادت چنانكه اشاره شد همه این تعداد روز عاشورا و در كربلا شهید نشده اند، بلكه برخی مانند مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و قیس بن مسهّر صیداوی در كوفه شهید شده و آنجا مدفون اند و برخی پس از حادثه كربلا به شهادت رسیدند مانند فرزندان حضرت مسلم، اما عدّه ای در كربلا و در ركاب امام در روز عاشورا به شهادت رسیده و در كربلا مدفون هستند. مثلاً قبر علی اكبر در پائین پای حضرت قرار دارد، و قبر بقیه شهداء در یك قبر دسته جمعی پائین پای امام مدفون هستند و مدفن حضرت عباس در كنار نهر علقمه و مدفن حرّ نیز با فاصله از حرم امام حسین قرار دارد[3] شیخ مفید فرموده است تمام حائر مدفن اصحاب حسین است.[4]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. لهوف، سید بن كاووس.

2. حماسه سازان كربلا، شیخ محمد سماوی، ترجمه ابوسعید و ابونوید.

محمدصادق علی بخشی بازدید : 4 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

امام حسین علیه السلام این نهضت را به پا نکرد که من بیعت نمیکنم و نمیپذیرم یزید حاکم باشد بلکه این بود که من به حکم وظیفه (امر به معروف ونهی از منکر)قیام کنم و همچنین عامل اصلی نهضت و قیام حسین بن علی علیه السلام این نبود که مردم کوفه از وی خواستند اصلا تصمیمات قیام حسین بن علی علیه السلام قبل از دعوت مردم کوفه گرفته شده بود و مهم ترین دلیل قیام امام حسین علیه السلام این بود ککه منکرات فضای دنیای اسلام را فرا گرفته بود .

و امام حسین برای احیای دینی که جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله وصلم بنا گذاشته بود قیام کردند.

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 40
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 27
  • بازدید سال : 77
  • بازدید کلی : 259